جنگ به روایت جنگ بررسی اثر برتر جشنواره سی ام فیلم فجر |
|||||||||
اطلاعات مقاله اختصاصی | |||||||||
|
|||||||||
این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد. | ||
مقاله شماره هجده | ||
جنگ به روایت جنگ بررسی اثر برتر جشنواره سی ام فیلم فجر جشنواره سی ام فیلم فجر را باید یکی از موفقترین جشنواره های فیلم فجر در زمینه سینمای جنگ دانست. جشنواره ای که با نمایش سه فیلم موفق ملکه، روزهای زندگی و ضد گلوله راندمان بالائی در سینمای جنگ پیدا کرد. با نیم نگاهی به آثار قبلی سینمای ایران در زمینه جنگ میتوان به این نتیجه رسید که این سینما با فاصله گرفتن از شعارها و موضوعات تکراری در حال نزدیک شدن به یک فضای مفید، واقعی و بر مبنای دیدگاه روز از جنگ است. با این وجود از دیدن این نگارنده بهترین فیلم امسال جشنواره فیلم ملکه بود. فیلمی که تلاش داشت تا ضمن نشان دادن پایمردی مردان جنگ، دیدی انسانی به افراد درگیر جنگ داشت، دیدی که نه تنها طرف خودی که جبهه دشمن را نیز شامل میشد. درباره فیلم ملکه ... جمشید جامی داشت که با آن رویدادهای جهان را نظاره میکرد. به آن جام جهان نما میگفتند و همه مردمان در آرزوی نگاهی در آن جام بودند. روزی که جمشید به دست ضحاک کشته شد آن جام هم دیگر دیده نشد و مردمان در اندوه فقدان جمشید و جامش سوگوار شدند، اما روزی دیگر سیاووش پدیدار شد و خبر از یافتن جام جهان نما داد، همان جام که ضحاکیان در آن دیده میشدند و همان جام که دشمن با وجودش خواب نداشت! داستان بالا دقیقا شبیه داستان جمشید و سیاووش و جام جهان نما در داستانهای اساطیری ایرانی نیست، اما شباهت غیر قابل انکاری به داستان جمشید و سیاووش و جام جهان نما در اثر عمیق باشه آهنگر دارد. از سینمای جنگ آثار مختلفی دیده ام، اما شاید هیچ کدام مانند "ملکه" تاثیر بسیار عمیقی بر من نداشت. باشه آهنگر در این اثر بیش از هر چیز به ماهیت ایرانی تکیه دارد و این را حتی از نامگذاری های وی میتوان دریافت، جمشید، سیاووش ... ، حداقل میتوان گفت که باشه آهنگر تعادل را در میان اسامی رعایت کرده است و دیگر اسامی تاریخی ایرانی آدم بدهای داستان نیستند. "ملکه" به روزهای پایانی جنگ میپردازد، روزهائی که رکود بر جبهه های جنگ سایه افکنده بود و هر آن ممکن بود دشمن تا بن دندان مسلح آخرین ستونهای پایداری رزمندگان را در هم شکند و دگربار به میان شهرها و روستاهای کشور سرازیر گردد. آخرین روزهای قبل از قبول قطعنامه 598 برای جبهه نشینان روزهای سخت و پر التهابی بود. آنچه در این زمان برای رزمندگان مانده بود چیزی جز سلاحهای سبک و چند قبضه خمپاره انداز نبود و این در حالی بود که میدانستند دشمن در روزهای آخر جنگ به تجدید قوا پرداخته و لحظه به لحظه قوی تر گشته است. "ملکه" داستان همین رزمندگان نگران است، آخرین بازماندگان نیروهای دفاعی ای مستقر در پالایشگاه از کار افتاده آبادان، اما همین پالایشگاه از کار افتاده در خود ابزارهائی برای دفاع دارد که گاهی با آن میتوان بر لشگرهای بسیار قویتر نیز چیره شد. باشه آهنگر در "ملکه" سراغ ثابتهای سینمای دفاع مقدس نمیرود، با پیشینه ای که از او سراغ داریم میدانیم که جنگ را به خوبی میشناسد و تلخی های آن را کاملا درک کرده است. روتین ها در "ملکه" کاملا کنار گذاشته شده اند و جای آن را حقایق گرفته اند. افراد داخل ماجرا کاملا واقعی و قابل درک هستند، از سرگرد امجد و سیف الله گرفته تا سامی و موسی و حتی زنبورهای عسل دستپرورده سیاووش. دوربین حرکتی هدفمند دارد و تا جائی که لازم نبوده از دوربین روی دست استفاده نشده است مگر زمانهائی که در همهمه بمب باران و صدای سوت خمپاره های دشمن لازم بوده است تا هیجان بیشتری به سکانسها داده شود. با این که در کل فیلم برخی صحنه ها و وقایع نالازم به نظر میرسد، اما تدوین قابل قبول است. نکته بسیار مهم و برجسته در فیلم موسیقی متن است. موسیقی ای پر طنین و عظیم، کاری از استاد حسین علیزاده که در میان قطعاتش میتوان جای پای نینوا را تشخیص داد. موسیقی ای که به حق سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن فیلم را برای استاد حسین علیزاده به ارمغان آورد. کارکرد جلوه های ویژه در فیلم مفید و خوب است و من در آن نقطه ضعفی ندیدم، مشخص است که تولید فیلم زحمت زیادی داشته است، اما هیچ کجا حس نخواهید کرد که جزئی از فیلم با دیگر اجزای آن سنخیت ندارد و این به دلیل حضور عوامل تکنیکی قوی و میزانسن صحیح است. به نظر من سازندگان فیلم همکاری خوبی با نیروهای نظامی بخصوص یگانهای زرهی ارتش داشته اند. در نهایت باید گفت که ترکیب یک فیلمنامه قوی و برآمده از واقعیات جنگ با کارگردانی کار آشنا، فیلم برداری چیره دست، آهنگسازی اسطوره ای و همچنین بازی های روان، از "ملکه" فیلمی ساخته است که حرفهای بسیاری در جشنواره سی ام فیلم فجر داشت. در مجموع فیلمهائی که در جشنواره سی ام دیدم "ملکه" دارای بازیگران برجسته نیست، اما شکی نیست که هم بازیگران به خوبی در خدمت اهداف باشه آهنگر بوده اند و هم توانسته اند در مواردی مانند میلاد کی مرآم آنچنان بازی زیبائی از خود بروز دهند که شایسته سیمرغ تشخیص داده شوند. هر چند که دستاورد "ملکه" از این جشنواره دو سیمرغ بیشتر نبود و اما شکی نیست که لیاقت این فیلم بیش از این بود. "ملکه" در صورتی که در شرایط خوب و با تبلیغات مناسب به نمایش درآید میتواند در گیشه نیز موفق عمل کند و با توجه به هزینه بالای ساخت فیلم و کیفیت ارائه شده امیدوارم که چنین شود و مردم نشان دهند که به خوبی فیلم خوب را از بد تمیز میدهند. |
||
با تشکر از مهناز عزیز RASHNOبابت ویراستاری | ||
این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد. | ||
نویسنده: فرخ فرمان |
فروش ایالات متحده | |
53 $-M | |
فروش جهانی | |
3.4 $-M | |
فروش کلی | |
56.4 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
279 $-M | |
فروش جهانی | |
308 $-M | |
فروش کلی | |
587.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
82 $-M | |
فروش جهانی | |
8.7 $-M | |
فروش کلی | |
90.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
33.7 $-M | |
فروش جهانی | |
--- $-M | |
فروش کلی | |
33.7 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
72.8 $-M | |
فروش جهانی | |
110 $-M | |
فروش کلی | |
183 $-M | |
این سایت تحت مالکیت مجموعه فرهنگی سینماسنتر میباشد و فعالیت آن مطابق قوانین میباشد، کلیه حقوق مطالب منتشر شده در این مجموعه متعلق به مجموعه فرهنگی سینماسنتر و مشمول قوانین کپی رایت و حفظ حقوق مولفین است. لذا هر گونه کپی برداری بدون قید منبع و نام نویسندگان نقض صریح قوانین کپی رایت محسوب گشته و مشمول مجازاتهای تعریف شده برای این نوع جرم می گردد. برای هر گونه برداشت از مطالب قبلا با مسئولان سایت هماهنگی حاصل نمائید.
ما 61 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی