ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.69- نقد و بررسی فیلم Looper توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در یکشنبه, 07 آبان 1391 07:25
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 4383
|
Looper |
|
بزرگ نما |
|
|
looper |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : رام برگمن
کارگردان : ریان جانسون
نویسنده : ریان جانسون
ژانر: اکشن ، تخیلی
تاریخ نمایش: 28 سپتامبر 2012
فیلمبردار: استیو یدلین
موزیک: ناتان جانسون
بودجه: 30 میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: دقیقه
کشور سازنده: امریکا
IMDB Rate :8.1 از 10 |
بازیگران |
بروس ویلیس
جوزف گوردن لاویت
امیلی بلونت
پائول دانو
نواه سیگان
پیپر پرابو |
افتخارات و جوایز |
----- |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 4 ستاره |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : حانیه quasar |
|
"Lopper" فیلم علمی-تخیلی هوش مندانه و پیچیده ریان جنسون است که برای اجتناب از درگیری با پارادوکس زمان، در آن سفر کرده است. اکثر فیلم های سفر در زمان در سکانس انتهایی خود دچار مشکل می شوند؛ جایی که اتفاقات محال یکی پس از دیگری رخ می دهند. این فیلم به سوی نتیجه ای خیره کننده پیش می رود و به خوبی پارادوکس های ایجاد شده در طول فیلم را حل می کند. طوری که شما مجبور می شوید به خلاقیت جنسون اعتراف کنید. داستان در سال 2044 و 2074 اتفاق می افتد که هر دو تغییرات قابل قبول و معقولی را نسبت به آمریکای کنونی به نمایش می گذارند. در انتها سکانس هایی از شانگهای فوق مدرن نیز وجود دارد. ما متوجه می شویم علی رغم اینکه اعلام شده، سفر در زمان غیر قانونی است و در صورت کشف، جرم محسوب می شود، عده ای فریب کارانه از این شیوه برای تاثیر گذاشتن بر دشمنانشان استفاده می کنند.
تصور کنید مردی با اسلحه در مکانی ایستاده است. مرد دیگری نیز به صورتی مبهم و راز آلود ظاهر می شود. مرد اول به او ضربه ای زده و مرد راز آلود را که کلاه بر سر دارد با طناب می بندد. این فرد، کسی است که از آینده به عقب فرستاده شده تا ترور شود. مرد تفنگ به دست نیز مسئول است تا ماشه را بکشد. یعنی او وقتی به قدر کافی بزرگ شود به گذشته فرستاده خواهد شد تا توسط خودِ جوانترش کشته شود و این مسئله "بستن گره" نامیده شده است. جاش گوردون لویت نقش جو، مرد تروریست در سال 2044 را بازی می کند و بروس ویلیس نقش جو بزرگ را بر عهده دارد که به گذشته سفر می کند. در هر حال گره بسته نمی شود؛ چرا که جو بزرگ بدون کلاه می آید و جو جوان نیز وقتی می فهمد هدف مورد نظرش "خودش" است، در کشیدن ماشه درنگ می کند. او می داند که در نهایت این اتفاق خواهد افتاد (این یخش از قرار است) اما نداشتن کلاه می تواند از شناسایی این که او، کدام قربانی است جلوگیری کند. این موضوع به یک سکانس نامعمول تبدیل می شود که تنها در فیلم های سفر در زمان قابل نمایش است. هر دو جو به یک رستوران برای صرف شام می روند و در آن جا مکالماتی بین شان پیش می آید.
تصور کنید شما رو به روی خودتان در حالی که 3 دهه با هم اختلاف سن دارید، نشسته اید. این شروعی مناسب برای مکالمه ای بی انتها درباره احساسات و مسائل ماوراء الطبیعه بین خودتان است؛ اما جنسون با زیرکی تمام این گفت و گو را واقع گرایانه به نمایش می گذارد. احتمالا قاتلان حرفه ای علاقه ای به بحث های فلسفی ندارند! داستان با شروع رابطه ای عشقی عمیق تر می شود. در اکثر فیلم های هیجانی کاراکتر زن بسیار دل ربا ولی بی استفاده و نامربوط یه پلان است. اما این جا این گونه نیست. جو جوان سارا (امیلی بلانت) را می بیند؛ زنی سرسخت و مستقل که با پسرش، سید (پیرس گگنان)، در مزرعه ای واقع در کنزاس زندگی می کند. هر چند جو جوان دقیقا متعلق به "هیچ جا" نیست، اما آن ها کم کم با یک دیگر صمیمی می شوند. در آینده ما متوجه می شویم که جو بزرگ ازدواج کرده و همسرش (سامر کینگ) توسط Rainmaker به قتل رسیده است. این افشاگرانه نیست که بگوییم جو بزرگ دلیلی دارد که بر اساس آن می داند سید کوچک وقتی بزرگ شود، Rainmaker خواهد شد؛ به همین علت جو بزرگ و جو جوان در موقعیتی بدون هیچ ایده دل خواهی قرار می گیرند.
فیلم به علت بازی جف دنیلز در نقش اب، رئیس آینده این گروه مجرم، و پاول دانو در نقش سث، دوست جو بزرگ که از این موقعیت "بستن گره" او می ترسد، غنی و پربار تر شده است. اندکی از داخل به این موضوع فکر کنید. اگر شما در شرایط "بستن گره" قرار می گرفتید، آیا می توانستید علی رغم تمام فشار به حیات خود ادامه دهید؟ آیا می توانستید از جوانی خود لذت ببرید در حالی که می دانید خودتان، خودِ بزرگترتان را خواهید کشت؟ Looper در انتهای خود از این سوال اجتناب نکرده است. این به عهده شماست که اگر می خواهید به آن پاسخ دهید. سفر در زمان شاید از نظر منطقی ممکن باشد اما اگر ما به فیلم اجازه داده ایم از آن استفاده کند باید از سکانس هایی که مطایق نقش های خودش ساخته ایت نیز، سپاس گزاری کنیم. اولین کار ریان جنسون فیلم "Brick" در سال 2005 بود که با بودجه ای اندک تحسی بسیاری از منتقدان را برانگیخت. این فیلم، داستانی بسیار احساسی درباره یک دبیرستان بود که توسط گوردون لویت نقل می شد. دومین کار او "The Brothers Bloom" در سال 2009 درباره سرگردانی های یک کلاه بردار بود... و اکنون سفر در زمان! در هر سه این ها، جنسون با انتظاراتی کلی و معمول آغاز کرده و سپس همه را شگفت زده می کند.کلید این ماجرا در نوشتن اوست. Looper به صورتی نوشته شده که به جنسون و بازیگرانش فرصت هایی برای خلق اتفاقاتی شگفت آور در حین نقل ماجرا را می دهد.
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی