اطلاعات فیلم | ||||||||||||||||||||
کارگردان: بن افلك نویسنده: كريس تريو (برگرفته از مكتوبات توني مندز و جاشوا بيرمن) مدیر فیلمبرداری: رودريگو پريتو موسيقي: الكساندر دسپلت تدوین: ويليام گولدنبرگ تهیه کننده: بن افلك، جرج كلوني و گرنت هسلو |
||||||||||||||||||||
بازیگران | ||||||||||||||||||||
توني مندز: بن افلك لستر سيگل: الن اركين جان چمبرز: جان گودمن |
||||||||||||||||||||
خلاصه داستان | ||||||||||||||||||||
دانشجويان ايراني خشمگين از توطئه و دخالتهاي امريكا در كشورشان با حمله به سفارت امريكا در تهران، بسياري از ديپلماتها را گروگان ميگيرند اما در اين ميان شش نفر از ديپلماتها موفق به فرار شده و به سفارت كانادا پناه ميبرند، تلاشهاي دولت امريكا براي آزادسازي گروگانها از هر مسير ممكن آغاز ميشود... | ||||||||||||||||||||
يادداشت منتقدان | ||||||||||||||||||||
فرخ فرمان (FFKIA) | ||||||||||||||||||||
از دید من آرگو فیلم بدی نیست. اما به نظر میرسد که بد بودن و خوب بودن در این فیلم کاملا نسبی است و وابسته به دیدگاه های مختلف. قبل از هر چیز یک حقیقت را باید در نظر گرفت، در هر حال 6 نفر از کارکنان سفارت آمریکا توانسته اند از چنگ دانشجویان پیرو خط امام بگریزند و با گذراندن زمانی چند ماهه در منزل سفیر کانادا شرایط برای فرارشان فراهم شود و در نهایت هم با موفقیت از ایران خارج شوند. نشان دادن چنین ماجرائی خود به خود نیاز به حواشی و مقدمات و موخراتی دارد و به صرف دراماتیزه کردن باید چیزهائی به آن اضافه و چیزهائی کم کرد. از همه مهمتر این که هر سازنده ای بنا به ملیت و نوع نگاه ناسیونالیستی ای که به ماجرا دارد تلاش میکند تا خود را محق جلوه داده و ترازوی خیر و شر را به سمت خود سنگین کند. اینها دقیقا اتفاقاتی است که در مورد آرگو و داستانش رخ داده است. ایجاد هیجانات بسیار در راستای بالا بردن ضرباهنگ و ترشح بیشتر آدرنالین در بیننده. این در حالی است که بسیاری از این وقایع یا رخ نداده و یا اگر رخ داده شکل آن متفاوت از چیزی بوده که ما در فیلم شاهد هستیم. با توجه به این که فیلم آرگو یک برداشت آزاد از ماجرای فرار شش کارمند سفارت آمریکاست، میتوان این گونه تصور کرد که بن افلک مقداری از استانداردهای برداشت آزاد فاصله گرفته و گاهی به فضای فانتزی نزدیک شده است. فیلم دارای یک دیباچه در ابتدا است که در این دیباچه تلاش شده تا دلایل کلی ماجرا مورد بررسی قرار بگیرد و مشخص شود که دقیقا شروع ماجرای تجمع در برابر سفارت آمریکا و حمله به آن چگونه اتفاق افتاد. این پیش زمینه به نظر من کامل است و به خوبی (در حد فهم همه بینندگان) مسئله را توضیح میدهد. در همین زمینه سازی اولیه به دخالت آمریکا در سقوط مصدق اشاره شده و همچنین به دلایل قیام مردم و فاصله گرفتن شاه از ملتش. باز در همین زمینه سازی علت خشم مردم بیان شده و حتی به آنان بابت این عصبانیت حق داده شده است. تا اینجای ماجرا کفه ترازو متعادل است. اتفاقات زمان حمله به سفارت هم بنا بر اطلاعاتی بازسازی شده که بخش از آن را طرف ایرانی منعکس کرده و برخی را هم گروگانها، در زمان حمله به سفارت مشخص است که کارکنان سفارت آمریکا تلاش میکنند تا اسناد بسیاری را نابود کنند. چرا؟ دلیلش احتمالا همان است که دانشجویان پیرو خط امام هم فکر میکردند. در این سفارت خانه اتفاقات پیچیده تری از امور دیپلماتیک معمولی رخ میداد که اسناد آن نباید به دست ایرانی ها می افتادو از بخت بد آمریکائی ها با تلاش طرف ایرانی این اتفاق افتاد. با این حال خیلی از این اسناد سوخت و نابود شد و خیلی ها هم بازیابی شد و نکات مهمی را برای ایران روشن کرد. بن افلک اصلا تلاش نکرده تا این مسئله را پرده پوشی کند و کاملا بر واقع شدن آن صحه میگذارد. باگهای داستان از جائی شروع میشوند که 6 نفر از کارمندان از سفارت میگریزند، اما خیلی از این باگها مربوط است به فضاسازی و لوکیشنها و البته تا حد زیادی وابسته به مردم شناسی و اطلاعات اجتماعی. پر واضح است که بن افلک در این باره امتیاز پایینی کسب میکند. زیرا نه شناخت کافی از مردم و اجتماع ما دارد و نه زحمتی در واکاوی این مسائل به خود داده. شاید اگر فیلم در ایران ساخته میشد خود به خود بخش مهمی از مسئله حل میشد اما بن افلک نمیتوانسته فیلم را در ایران بسازد ولی تلاش کرده تا از گزینه های جایگزین استفاده کند. با این حال و با توجه به کمبودها به نظر من نتیجه کار غیر قابل قبول نیست. با این که ماشین پیکان در فیلم وجود ندارد، با این که دور میدان آزادی ساختمان دارد، با این که بازار کمی تفاوت دارد، با این که فضای روبروی سفارت دارای عمق کمی است و با این که .... اما فضاهائی که میبینیم از دید من قابل پذیرش است و باید پذیرفت که امکان بازسازی دقیق نبوده است. در مورد کنش و واکنشهای افراد هم قطعا نکاتی اضافه و کم شده. ممکن است اغراق هم شده باشه. اما مگر این اغراق ها فقط در آرگو اتفاق افتاده است؟ آرگو هیجان انگیز است و در کنار هیجان انگیزبودن دارای یک بار سیاسی مشخص است. با این که اغراق در فیلم کم نیست اما نمیتوان گفت که کلیت فیلم دروغ است و فیلم ضد ایرانیست. به نظر من فیلم ضد ایرانی نیست. مگر این که بگوئیم انقلابی بودن یعنی ضد ایرانی بودن! مردم ما در آن دوره شدیدترین واکنشها را نسبت به آمریکا داشته اند و البته امروز هم همچنان همین واکنشها وجود دارد. مردم ما به دلایل زیادی که در راس آن پس ندادن شاه بود از آمریکا عصبانی بوده اند این عصبانیت جنبه های برون گرایانه هم داشته است و به نظر من واکنش تهاجمی مردم نسبت به آمریکائی ها اصلا عجیب نیست. با این که برخی موارد مشخصا اگزجره شده اند اما به طور قابل رد هم نیستند. در آن زمان هنوز خیلی از مردم اسلحه های خود را تحویل نداده بودند و اقدامات تروریسی علیه رهبران سیاسی ما اتفاق می افتاده است و به طور کل تشنج از ارکان اصلی یک جو انقلابی است. در سال گذشته شاهد اکران فیلم زندگی محرمانه در ایران بودیم. خیلی از صحنه های اول آن فیلم با آرگو شباهت دارد و شرایط و هیجانات انقلابی را نشان میدهد. اما مگر میتوان ناراحتی ملت ما را از آمریکائی ها کتمان کرد؟ این طور مواقع یاد گفته مشهور دکتر شهید بهشتی می افتم: ای آمریکا، از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر... از دیدگاه فنی به نظر من آرگو دارای چند نکته خوب است. تدوین، گاهی فیلم برداری و گاهی هم موسیقی. به نظر من کارگردانی اثر قابل قبول است اما نه در حدی که اسکار بگیرد. مشکل اصلی دقیقا همین جا شروع میشود. آرگو فیلمی در حد فستیوالهای جهانی فیلم نیست. آرگو در انتهای دید مثبتی که میتوان به آن داشت یک فیلم جاسوسی و پلیسی رده متوسط است. آنچه که فیلم را بزرگ میکند بار سیاسی آن است و آنچه که سبب بالا بردن آن در جهان میشود نیاز ایالات متحده به شانتاژ های سیاسی بین المللی علیه ایران. |
||||||||||||||||||||
نازنين اخترى (MISS SAYTA) | ||||||||||||||||||||
روایتی معمولی، با رنگی از شور و احساس با بیانافلک. استقبال آکادمی اسکار از این فیلم به گمانم نظر خیلیها را تغییر داد. آرگوی بنافلک از دید من فیلمی معمولی بود که به یک واقعه تاریخی پرداخت. پردازش به این موضوع در این فیلم به عقیده من این میزان جار و جنجال نداشت. اصولن وقتی قرار باشد یک فیلمساز با هر ملیتی، فیلمی از وقایع تاریخی کشورش بسازد، ابتداییترین نکته در ساخت آن طرفیت ماجراست. فیلمساز مطمئنن در روایتی که قرار است تولیدش را برعهده داشته باشد منافع و مقاصد وطن خود را سرلوحه قرار میدهد. برچسب یکطرفه بودن روایت آرگو، برچسب بیمعنایی میتواند باشد. مگر انتظار غیر از این بود از ابتدا؟ من آرگو را بازسازی سادهای از گریز افراد سفارت دیدم که با لطف تدوین قابل قبول، آمیخته به هیجان و اشتیاق برای پیگیری شد. فضاسازیها، فیلمنامه، بازیها و حتی موسیقی هم در اندازههای فیلمی برای نامزدی اسکار و گلدنگلوب نبود، فقط تدوین میتوانست نام آرگو را برجسته سازد، اما امان از بازیهای سیاسی که در هر کشوری حرف اول و آخر را میزند. نگاهی که از جانب آکادمی به این فیلم شد، به عقیده اینجانب همان اندک اعتبار فیلم را نیز از بین برد... امتیاز من به این اثر 4 میباشد، شاید به خاطر تلاش کارگردان برای بازسازی تهران قدیم! |
||||||||||||||||||||
سروش ممدوحى (ScarFace) | ||||||||||||||||||||
آرگو آرگو آرگو... ارگو فیلمی بود که کارگردانش این فیلم را میخواست در ایران بسازد و این فیلم بدل شد به فراری دادن چند نفر از خاک ایران در زمان انقلاب... ارگو با تمام کم و کاستی های خود یک فیلم خوش فرم است با تدوینی عالی که به روایت داستان کمک بسیار شایانی میکند تا بیننده ار تا دقیقه 90 فیلم پای فیلم نگه دارد و چشم بر روی چشم نگذارد . کارگردانی فیلم خوبو قابل قبول است فیلم همان طور که باید توسط کارگردان هدایت میشود و به خوبی به جلو میرد موزیک متن فیلم نیز به فیلم کمک شایانی میکند اما نکته منفی فیلم بن افلاک مثل همیشه بازیگری فیلم است که بار دیگر بن افلاک در این نقطه خوب کار نمیکند و تنها بازیگر نقش دوم فیلم است که از خودش بازی قابل قبول تری به نمایش میگذارد.. فیلم می آید حادثه تاریخی را بیان کند که در زمان انقلاب ایران رخ داده است فیلم محصول آمریکا است محصوصل هالیوود و باید هم نشانه ای از نگرش آمریکایی و طبق اسناد و مدارک خود آن ها ساخته شده باشد .. چه این اسناد و مدارک واقعی باشند چه خیر باز نیز واقعیتی است که اتفاق افتاده است و این چند نفر توسط یک امریکایی از خاک ایران فرار کرده اند و ان هم به این راحتی ... این که نمایش درستی از ایران نشان نداده اند من سوال ام این است کدام نمایش؟؟ واقعیت این است که در زمان انقلاب همه ایرانی ها از آمریکایی ها متنفر بوده اند و..... که وارد موضوع نمیشم.... به هر جال این فیلم با تمام کم و کاستی های خود توانست بهترین های امسال را مال خود نماید اما سوال این بود که این واقعا ارزش اسکار و .... را داشت یا خیر سوال را میتوان با خیر جواب داد اما یه چیز دیگر نیز میتوان اضافه کرد که هرچه باشد این فیلم از بین بد و بدترها در بین بدها قرار میگرفت و جوایز را نیز برد ... حرف در مورد این فیلم زیاد است و صد در صد نگاه ها متفاوت .... به فیلم نمره 5 رو میدم... اما این فیلم بهترین فیلم امسال به هیچ عنوان نبود... |
||||||||||||||||||||
علي بيات (Don Corleone) | ||||||||||||||||||||
برای فیلم های سیاسی تاریخی دو بعد وجود دارد که اولی بعد تاریخی و حقیقت های مربوط به آن است و دیگری بعد سینمایی و فیلمنامه ای که ما در اینجا با حقایق تاریخی آن کار نداریم و به بعد سینمایی می پردازیم. فیلم اخیر بن افلک از نظر ساختاری تقریبا فیلم موفقیت آمیزی است و توانسته محیط ایران را به خوبی و با مشکلات زیاید که دارد بسازد. ریتم فیلم تقریبا بالا است و از کشش خوبی برخوردار است. از نقاط ضعف فیلم بازی ضعیف کارگردان و نقش اول خود بن افلک است که با شخصیت کلیشه ای و خونسرد خودش در نقش کاپیتان آمریکا در اومده که به نظرم زیاد جالب نبود. |
||||||||||||||||||||
سعيد مرادى (Caligula) | ||||||||||||||||||||
تصور کنید شما از آن دسته از آدم ها هستید که هرگز اخبار را دنبال نمی کنید. تصور کنید که شما چیزی از مقوله داستان گویی نمی دانید. تصور کنید که خیلی به هنر علاقه ای ندارید! و در نهایت تصور کنید که شب هنگام به خانه برگشته اید و بر اثر خستگی و فشار کار روزانه، (یا به شکلی ذاتی!) هیچ گونه درکی از منطق و روابط علت و معلولی ندارید. خب! اگر این شرایط را داشتید، شاید آنوقت بتوانید از آرگو لذت ببرید! مساله ی بنده با این فیلم به هیچوجه سیاسی نیست، چرا که شاید در آنصورت نتیجه ای عکس می داد! آرگو به اندازه همان ایده ای که منجر به شکل گیری داستان فیلم شد، بی منطق است. این فقدان منطق را می توان در صحنه های خروج دیپلمات ها، در آن راهپیمایی کذایی در وسط شهر و یا حتی در اضطراب بی موردی که در تک تک لحظات فیلم جاری بود فهمید. با دانستن این مطلب که در نهایت به دیپلمات های در بند هم آسیبی نرسید و آنها صحیح و سالم به خانه برگشتند، بیش از اندازه مساله لوث می شود. آرگو به شدت دروغگوست. همانند همان سکانس خیالی ِ اعدام دیپلمات ها. برخلاف بسیاری از روایات تاریخی (فیلم، کتاب و ... ) که تلاش می کنند ملغمه ای از حقیقت و دروغ باشند، آرگو یکسر دروغ است. حتی به خودش زحمت نمی دهد که شعور مخاطب را هم محترم بداند. شاید این یک تعادل در سیستم هالیوودی باشد! وقتی کمیک استریپی مثل بتمن، تا آن حد در بیان مفاهیمش جدی باشد، فیلمی تاریخی مثل آرگو هم باید تا این حد کمیک استریپی باشد. با یک جست و جوی ساده در منابع تاریخی، حتی در اینترنت، می توان کل ماجرا را فهمید و به پوچی این همه جار و جنجال پی برد. علیرغم تمام این موارد، نکته ای در این اثر بیان شد که برایم درگیر کننده بود! اینکه در یک شور و هیجان عمومی، هیچ مساله ای را نمی توان پیش بینی کرد و هر عملی از عموم مردم سر خواهد زد. بر خلاف تمام این موارد، صحنه آرایی و طراحی لباس بسیار مناسب بود. و البته کارگردانی هم قابل قبول بود! بله، رسیدن از چنان مصالحی به چنین فیلمی، زحمت بسیاری می طلبید! با این حال موفقیت های فیلم آرگو، دور از ذهن نبود! چرا که کم نیستند کسانی که ویژگی های گفته شده در ابتدای این مطلب را یکجا داشته باشند! |
||||||||||||||||||||
سام محسنى (Death Magnetic) | ||||||||||||||||||||
آرگو هم از نظر فیلم نامه و کارگردانی و هم از نظر تکنیکی(به غیر از تدوین و صداگذاری) فیلم متوسطی است.فیلم نامه ی آرگو بیش تر من را یاد منتقدانی می اندازد که فیلمی را ندیده نقد می کنند و تنها اطلاعاتی مختصر و ناقص از فیلم یا بازی یا هر مورد ـه مورد نظر دیگری دارند. متاسفانه تنها مخاطبانی که از این فیلم لدت می برند مخاطبانی هستند که از ایران و فرهنگ ایران کم می دانند و تنها از این که قهرمان فیلم با چه سختی ای گروگان ها را نجات می دهد،لدت می برند.تدوین فیلم خوب است.یعنی فیلم ریتم خوبی دارد و از ابتدا تا انتهای فیلم سرگرم خواهید شد.اما اگر به داستان خیلی اهمیت می دهید،شاید دیدن فیلم کمی مشکل باشد چون فیلم نامه مشکلات زیادی دارد. بازسازی تهران بد نیست،اما خوب هم نیست.مگر می شود در تهران دهه ی پنجاه پیکان وجود نداشته باشد؟حتی بعضی از ماشین های استفاده شده در فیلم،در آن زمان در تهران وجود نداشتند.بازی شخصیت اصلی فیلم بی روح است.بن افلک بازیگر خوبی است اما نتوانست در نقش تونی مندز تاثیر گذار باشد.البته این نظر من است.معتقدم تونی مندز در این فیلم شخصیتی بی روح دارد که برایش مهم نیست گروگان ها نجات پیدا کنند یا نه.به نظر می رسد عده ای او را مجبور به این کار کرده اند و در نهایت فیلم به طرفداری از هالیوود به طرز خاصی نشان می دهد که این هالیوود بود که گروگان ها را نجات داد،نه تونی مندز. برای به پایان رساندن این یادداشت باید گفت که آرگو برای کسانی که از تریلر های دهه ی 70 یا 80 هالیوود لذت می برند و به جزییات داستان اهمیتی نمی دهند،گزینه ی مناسبی است.اما به نظر من آرگو فیلمی متوسط و فراموش شدنی است و خیلی زود از یاد ها می رود. |
||||||||||||||||||||
علی معصومی (Ali) | ||||||||||||||||||||
پرداختن به فيلمي كه در زمان، مكان و موقعيت خاص سياسي ساخته شده، فارق از هرگونه سياسي نگري امري ناشدني است اما فرصت براي باز كردن مباحث سياسي باتوجه به محدوديت كلام را الكن مي گذارد لذا سعي بر اين است كه نگاه از زواياي ديگر به فيلم آرگو داشته باشم. آرگو لايق چه چيز است؟ آرگو لايق آن چيزهايي است كه بدست آورده، لايق اسكار بي ارزش است، لايق گلدن گلوب كم ارزش و لايق تمام جوايز اغلب امريكايي. اما در اين ميان نفهميديم كه اين همه هيايو، تشويق و تحنيت بابت كدام دستاورد هنري نسيب بن افلك و گروه سازندگان فيلم اخير شد؟ بيش از 100 جايزه و نامزدي از جشنواره هاي مختلف دستاورد كدام تكنيك و هنر موجود در آرگو است؟ غير از اين است كه ما در آرگو با شخصيتي همراه مي شويم كه پيش زمينه اي از او نداريم و نمي دانيم از كجا آمده و چطور وارد اين چنين مورد خاص و مربوط به امنيت ملي يك كشور مي شود. در اين بين اطلاعاتي به تماشاگر از گذشته توني مندز منتقل مي شود اما باز هم تماشاگر هيچگونه شناختي از وي ندارد. يك توضيح در اينجا ضروري است؛ اصولا و به عقيده بنده، شخصيت پردازي صحيح عبارت است از مباني كه موجب نتيجه گيري و تا حدي قابل پيش بيني شدن شخصيت شود. اين بسيار ساده است، مثال آن هم شخصيت هاي فيلمي مثل پدرخوانده است، دون ويتو كارلئونه، همان عكس العملي را انجام ميدهد كه بايد انجام دهد و از شخصيت خاص وي انتظار مي رود. اين پردازش و خصوصيت هاي واضح از كجا مي آيد؟ از اطلاعات موجود در سكانس هاي ابتدايي فيلم. آرگو برخلاف بسياري اظهار نظرها، فيلمي شلخته، با اهدافي فراتر از سينما، با كمترين شناخت از موقعيت مورد بحث و بي اندازه بدور از رئاليته است. اما جدا از تمامي ايرادات آرگو، اين نكته بسيار جالب و تأمل برانگيز است كه چطور هاليوود بسياري از سياست هاي امريكا را در جهان به نام هنر پياده كرده و بغير از مورد اخير، امريكا چه ميزان دستاوردهايش را مديون هاليوود است!؟ و اينكه چرا امثال جوليان آسانژ و بنده دچار توهم توطئه هستيم... |
||||||||||||||||||||
جدول ارزشگذارى | ||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||
© 2013 by CinemaCenter. All rights reserved | ||||||||||||||||||||
فروش ایالات متحده | |
53 $-M | |
فروش جهانی | |
3.4 $-M | |
فروش کلی | |
56.4 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
279 $-M | |
فروش جهانی | |
308 $-M | |
فروش کلی | |
587.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
82 $-M | |
فروش جهانی | |
8.7 $-M | |
فروش کلی | |
90.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
33.7 $-M | |
فروش جهانی | |
--- $-M | |
فروش کلی | |
33.7 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
72.8 $-M | |
فروش جهانی | |
110 $-M | |
فروش کلی | |
183 $-M | |
این سایت تحت مالکیت مجموعه فرهنگی سینماسنتر میباشد و فعالیت آن مطابق قوانین میباشد، کلیه حقوق مطالب منتشر شده در این مجموعه متعلق به مجموعه فرهنگی سینماسنتر و مشمول قوانین کپی رایت و حفظ حقوق مولفین است. لذا هر گونه کپی برداری بدون قید منبع و نام نویسندگان نقض صریح قوانین کپی رایت محسوب گشته و مشمول مجازاتهای تعریف شده برای این نوع جرم می گردد. برای هر گونه برداشت از مطالب قبلا با مسئولان سایت هماهنگی حاصل نمائید.
ما 54 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی