Bw.55- بیوگرافی انیو موریکونه
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در سه شنبه, 16 آبان 1391 17:20
-
نوشته شده توسط یحیی رستگاری
-
بازدید: 3722
نام: انیو موریکونی
متولد: 10 نوامبر 1928 (83 ساله)
اصلیت: ایتالیا, رم
نوع موسیقی: آهنگسازی برای فیلم، موسیقی کلاسیک، پاپ، جاز، موسیقی لَونج
حرفه: آهنگساز، رهبر ارکستر، ترامپت زن، تنظیم کننده موسیقی
مدت فعالیت: 1946 تا کنون
بیوگرافی مختصر
انیو موریکونی متولد 10 نوامبر 1928، آهنگساز و رهبر ارکستر ایتالیایی تباری است که طی 50 سال سابقه کاری خود، برای بیش از 500 فیلم و سریال موسقی ساخته است. آهنگ های وی بیش از 20 جایزه در زمینه فیلم، قطعه هایی از کارهای ارکستری و سمفونیکی کسب کرده است. "موریکونی" شهرت و اعتبار اولیه خود را با شروع فعالیت در ژانرهای "اسپاگتی غربی" به کارگردانی دوست خود "سرجیو لیونه" بدست آورده است. از نخستین کارهای وی می توان به آثاری چون "یک مشت دلار" در سال 1964، "برای کمی دلار بیشتر" در سال 1965، "خوب بد زشت" در سال 1966 و در نهایت "روزی روزگاری در غرب" که در سال 1968 ساخته شد اشاره کرد.
او که متولد شهر رم ایتالیا می باشد، از همان بدو کودکی "ترامپت" را در دستان خود گرفت و در کلاس های آکادمی ملی "سانتا سیسیلیا" شرکت کرد تا در نهایت نواختن سازها را در 9 سالگی فرا گرفت. موریکونی به طور رسمی در 12 سالگی وارد هنرستان هنرهای زیبا (بخش موسیقی) شد و در یک دوره چهارساله سازهای هارمونیک ثبت نام کرد. سرانجام وی در سال 1946 موفق به اخذ دیپلم "ترامپت" شد و کارش را به صورت حرفه ای آغاز کرد. او در شروع کار خود آلبومی با نام "Il Mattino" – به معنای صبح – را ضبط کرد، سپس با انتشار نخستین موسیقی متن خود به شهرت رسید و به سرعت وارد دنیای فیلم شد.
در دهه 50 وی دیپلم "آهنگسازی برای گروه موسیقی" را تحت نظر آهنگساز جفردو پتراسی دریافت کرد. سپس در سال 1955 وی برای آهنگسازان دیگری که بیش از آن نام آنها در فهرست آهنگسازان فیلم ها ثبت شده بود، آهنگسازی می کرد. طولی نکشید که موریکونی توسط دوست هم مدرسه ای سابق خود "سرجیو لیونه"، برای آهنگسازی برخی از بهترین فیلم هایش استخدام شد. همکاری آنها باعث شد تا موسیقی درخور و شایسته ای برای فیلم متفاوت لیونه در سبک وسترن، "یک مشت دلار" ساخته شود.
موریکونی در دهه 80 و 90 نیز به آهنگسازی خود برای فیلم های بعدی لیونه ازجمله "روزی روزگاری در آمریکا" در سال 1984 ادامه داد. وی همچنین برای آثاریچون "مأموریت" -سال 1986- اثری از جوفی، "ناملموس ها" -سال 1984- اثری از دی پالما و "سینما پارادیزو" -سال 1988- اثری از تورناتوره آهنگسازی کرده است. از کارهای قابل توجه و نسبتا جدید وی می توان به آهنگسازی برای فیلم های "مالنا" در سال 2000، "بی تقدیر" در سال 2005 و در نهایت "Baaria - La porta del vento" در سال 2009 اشاره کرد.
طی سال های 1992-1979 وی موفق به کسب دو جایزه از جشنواره گلدن گلاب، دو جایزه از جشنواره گرمی و پنج جایزه از جشنواره بافتا شد. کسب هفت جایزه "David di Donatello"، هشت جایزه "Nastro d'Argento" و جایزه "Polar Music" از دیگر افتخارات وی می باشد. موریکونی در سال 2007 موفق شد عنوان جایزه آکادمی افتخار را برای "کارهای عالی وی در راستای هتر موسیقی و موسیقی فیلم" از آن خود کند. او همچنین طی سال های 2011-1979 در پنج اسکار بعدی، در بخش بهترین موسیقی متن نامزد شده است.
زندگینامه
انیو موریکونی در شهر رم ایتالیا متولد شد. وی فرزند "لیبرا" و "ماریو" موریکونی، ترامپت زن سبک جاز می باشد. او اولین قطعه آهنگ خود را به دلیل تشویق های دیگران برای بروز استعدادش در سن 6 سالگی نوشت و در نهایت مجبور به انتخاب ترامپت شد. در سن 9 سالگی در کلاسهای آکادمی "سانتا سیسیلیا" برای آموختن انواع ساز شرکت کرد و در 12 سالگی رسما وارد هنرستان هنرهای زیبا (بخش موسیقی) شد و طی یک دوره چهارساله در بخش سازهای هارمونیک آنجا ثبت نام کرد. بنا بر گزارشات موجود، وی این دوره را طی دو سال یا 6 ماه به پایان رسانده است. او ترامپت، آهنگسازی، آوازهای گروهی و رهبری آوازهای گروهی را تحت نظر جفردو پتراسی آموخت، کسی که تأثیر زیادی در روند انیو موریکونی داشته است.
دوران سخت در زندگی وی جنگ جهانی دوم و بمباران آن دوران بوده است که بعد ها این آهنگساز مسائل زمان را بازگو می کند، تنها چیزی که از آن دوران به خاطر دارد قحطی و گرسنگی است. دورانی که زندگی وی در جنگ سپری شد و حال تعداد زیادی از آهنگ های فیلم های وی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
اوایل دهه 50، موریکونی نوشتن اولین موسیقی متنش برای رادیو درام را آغاز کرد اما با این وجود او به نوشتن و ساختن قطعات کلاسیکی چون، " Distacco I e Distacco II" ادامه داد. آهنگی که ترکیبی از خوانندگی و ساز پیانو با متنی از رنیری نالی با نام " Verrà la Morte"، آهنگی ترکیبی از پیانو و آواهای زنانه با متنی از سیزار پاویز با عنوان "Oboe Sommerso" و در نهایت آهنگی ترکیبی از پنج آلت موسیقی و باریتون با متنی از سالواتوری کواسیمودو بوده است.
وی در سال 1952 نخست دیپلم "آهنگسازی برای گروه موسیقی" و به دنبال آن در سال 1954 دیپلم آهنگسازی خود را تحت نظر آهنگسازی با نام "جفردو پتراسی" دریافت نمود. در سال 1955، او شروع به نوشتن آهنگ و تنظیم آن برای آهنگسازان معروف دنیای فیلم و سینما کرد. موریکونی اغلب برای خود نام های مستعار انگلیسی چون "دن ساویو" و "لئو نیکولز" انتخاب می کرد.
او بیشتر کارهایش را در ایتالیا نوشته است و تعداد کمی از این آثار بر روی سی دی ضبط شده است که در دسترس می باشد، مانند "UT" قطعه ای از ترامپت وی می باشد که آن را تقدیم به موسیقیدانان مورد علاقه اش چون "مورامور" کرده است. برخی از آهنگ های وی همچنان اولین اجراهای خود را سپری می کنند. این آهنگساز در اواسط دهه 60 بود که به عضویت گروهی با نام "Gruppo di Improvvisazione di Nuova Consonanza" مبنی بر گروهی از آهنگسازانی که آهنگ های آزادی اجرا و ضبط می کنند، درآمد. موریکونی حتی در طول دهه 70 تعداد کمی آهنگ فیلم ساخته و پرداخته است.
او که در بسیاری از سازهای موسیقی متبحر و مسلط شده بود، در اوایل دهه 60 شروع به ساخت آهنگ برای فیلم های سینمایی کرد. اگر چه فیلم هایی که او در آغاز به عهده گرفت چندان برجسته و معروف نبودند. سرانجام تنظیم آهنگ و شعری از یک دوست آمریکایی، کارگردان و دوست مدرسه ای سابق موریکونی "سرجیو لئونی" را به سمت خود کشاند و باعث استخدام وی شد. این همکاری موجب پدید آمدن موسیقی شایسته و متفاوتی برای فیلم جدیدی از لئونی با نام "یک مشت دلار" که از دسته فیلم های سبک وسترن می باشد، شد. محدودیت های موجود در بودجه این فیلم سبب شد تا دست موریکونی برای به کارگیری یک گروه ارکسترا بسته باشد، از همین رو وی به اجبار دنبال اصواتی چون صدای شلیک تفنگ، سوت ترامپت، گیتار الکترونیک "فندر" – نوع جدیدی از گیتار الکترونیک – و انواع اصوات دیگر رفت. او از افکت های ویژه ای در موسیقی اش استفاده کرد که باعث افزایش کیفیت و تأثیر بیشتر بر روی صحنه های اکشن فیلم داشت. هر چند که این آهنگ از نظر سماعی و شنودی عجیب به نظر می رسید اما لئونی آن را پسندید.
موریکونی برای بیش از 40 فیلم در سبک وسترن آهنگسازی کرده است که آخرین اثر وی در این ژانر، ستاره شمال در سال 1996 می باشد. او کارهای بسیاری را با لئونی ارائه داده است که میتوان در این بین به فیلم هایی چون "یک مشت دلار"، "خوب بد زشت" و "روزی روزگاری در غرب" اشاره کرد. آثار بعدی چون "یک مشت دینامیت"، "اسم من هیچکس است"، "یک نابغه، دو همکار و یک احمق" وجود دارند که وی آهنگسازی آن را به عهده گرفت. همکاری این دو دوست قدیمی همینطور ادامه یافت.
با آهنگسازی فیلم "یک مشت دلار"، موریکونی برای فیلم های بسیار دیگری که زیاد هم معروف نبودند، شامل "Duello nel Texas" -سال 1963-، "Le pistole non discutono" -سال 1964-، "طپانچه ای برای رینگو -سال 1965-، "بازگشت رینگو" -سال 1965-، "ناواجو جو" -سال 1966-، "تسلیم بزرگ" -سال 1966-، "رو در رو" -سال 1967-، "مرده اسب سوار" - سال 1967-، "الواط" - سال 1967-، "گلوله ای برای ژنرال" -سال 1967-، "مزدور" -سال 1968-، "تِپِپا" -سال 1968-، "سکوت بزرگ" -سال 1968-، "تفنگ هایی برای سان سباستین" -سال 1968- "... و برای سقفی از آسمانی پر از ستاره" - سال 1968-، "ارتش پنج نفره" -سال 1969-، "کوییمادا!" -سال 1969-، "Vamos a matar, compañeros" -سال 1970-، دو قاطر برای خواهر سارا" -سال 1970-، "سانی و جد" -سال 1972- و "رفیق به غرب می رود" -سال 1981– آهنگسازی کرد.
از سال 2001، موریکونی تورهای دور دنیا نیز برگزار می کند، اسپانسر آخرین کنسرت وی "جورجیو آرمنی" بود. او به همراه ارکسترای " Roma Sinfonietta" در لندن، پاریس، ورونا و توکیو کنسرت برگزار کرد و کنسرت های آمریکای شمالی خود را نیز در ژانویه 2007 آغاز کرد. شب قبل آن نیز در سازمان ملل متحد کنسرتی که شامل چند عدد از تم های فیلم هایش بود ارائه داد و همین کار را نیز برای خوشامد گویی به دبیر کل جدید "بان کی.موون" تکرار کرد. در همین حال بود که لس آنجلس تایمز برای صوت شناسی موریکونی ابراز تأسف و اعلام کرد که حرکات وی با چوب "چوب مخصوص رهبران ارکستر" مناسب و خوب است اما گیرایی و جذبه لازم در جایگاه یک رهبر ارکستر، در حد صفر است و او نیز در جواب به این اظهار نظر گفت: «برای من هیچوقت رهبری ارکستر مهم نبوده و اگر حضار برای ادا و اصول من به کنسرت می آیند، بهتر است همان بیرون بمانند.»
در 21 دسامبر 2007، موریکونی گروهی را با نام "Roma Sinfonietta" در وین رهبری کرد تا بهانه ای برای اجرای کارهایش باشد. وی به همراه همین گروه کنسرت دیگری در بلگراد صربستان در 14 فوریه 2009 اجرا کرد.
در آوریل 2010، بار دیگر کنسرتی در ""Royal Albert hall لندن رهبری کرد که مانند تمام کنسرهای برگزار شده وی در لندن، این بار نیز به همراه گروه "Roma Sinfonietta" ظاهر شد. در 27 اگوست 2010 کنسرت دیگری را در هانگری اجرا کرد و به دنبال آن دو کنسرت دیگر وی در ورونا و سوفیا (بلغارستان) به ترتیب در تاریخ های 11 و 17 سپتامبر 2010 برگزار شد.
کوئنتین تارانتینو، کارگردان پرآوازه و مشهور سینما از وی خواست که برای جدیدترین فیلمش با عنوان "Inglourious Basterds" آهنگسازی کند که موریکونی نیز به دلیل سرعت برنامه های آن پروژه رد کرد. تارانتینو از چندین قطعه از آهنگ های وی در فیلم های قبلی استفاده کرد.
موریکونی به جای همکاری با تارانتینو، ترجیح داد تا برای جدیدترین اثر جوسپی تورنتوری با نام "Baaria - La porta del vento" و به دنبال آن برای فیلم جدید دیگری از همین کارگردان که به زودی وارد سینماها خواهد شد آهنگسازی کند.
در بهار و تابستان 2010 وی به همراه "هی لی وستنرا" برای ضبط آلبومی از وسترنا با عنوان ""paradiso همکاری هایی نیز داشت. این آلبوم شامل آهنگ هایی است که موریکونی آنها را نوشته و بهترین آهنگ های 50 سال اخیر فیلم های وی را نیز در بر می گرد.
{مؤثق بودن قسمتی از متن زیر که در پرانتز است تایید نشده است!}
{اعتبار موریکونی در زمینه موسیقی پاپ هم می رود). هیوگو مونتنگرو "رهبر ارکستر و آهنگساز فیلم" به وسیله یکی از نسخه های تم اصلی فیلم "خوب بد زشت"، در ایالات کینگدام و هم در ایالات متحده رکورد بر جای گذاشت. این اتفاق به دنبال آلبوم موریکونی در سال 1948 رخ داد.
موسیقی های موریکونی توسط هر شخصی، از خواننده رپ به مانند "جی.زی" تا گروه های سازهای الکتریکی به مانند اُرب دوباره ضبط و ریمیکس شده است، در این بین آلبوم "Se Telefonando" که در جایگاه پنجم پرفروش ترین آلبوم سال 1966 ایتالیا قرار گرفت توسط خوانندگان بسیاری از جمله فرانسس هاردی نیز ریمیکس شده است.
موزیک های فیلم های موریکونی توسط خوانندگان بسیاری مورد استفاده قرار گرفت. در اوایل دهه 80، جان زورن آلبومی از آهنگ های موریکونی را که مربوط به فیلم "تسلیم بزرگ" بود را برگزید تا بر روی آن بخواند. متن و شعرهایی که برای این آهنگ ها نوشته شد باعث شد تا برخی از ملودی های آن به ملودی های یک آهنگ که توسط یک خواننده، خوانده می شود و نه متعلق به یک فیلم باشد، تبدیل شود.
موریکونی با خواننده های سرتاسر جهان، مانند خواننده پرتغالی "دالس پانتیز" با آلبوم "تمرکز" در سال 2003 و "یو یو ما" در سال 2004 همکاری هایی داشته است. هر دو خواننده ذکر شده آلبومشان را با آهنگ هایی که موریکونی آنها را آهنگسازی و گروه "Roma Sinfonietta" اجرا کرده بودند، ظبط کردند.
در هر دو نسخه فیلم سال 2003 کوئنتین تارانتینو با نام "بیل را بکش"، از قطعه های موسیقی ای که موریکونی در دهه 60 برای فیلم های مختلف ساخته بود استفاده شد. این اتفاق در سال 2009 برای فیلم "inglourious Basterds" تکرار شد.
کروه سرشناس و مشهور متالیکا، آهنگ "خوشی طلا" –"The Ecstasy of Gold"– موریکونی را برای آهنگ اینتروی یکی از کنسرت هایشان نواختند. گروه ارکسترای سانفرانسیکو نیز همین آهنگ را برای آلبوم "S&M" متالیکا نواخت. "رامون ها" همچنین تم فیلم "خوب، بد، زشت" موریکونی را به عنوان آهنگ اینترو در یکی از کنسرت هایشان استفاده کردند و در نهایت تم فیلم "یک مشت دلار" هم توسط گروه "The Mars Volta" در یکی از کنسرت هایشان نواخته شد.
"مایلز"، موسیقیدان و آهنگساز، از موریکونی به عنوان کسی که صداهای جادویی و شخصیت خلق می کند یاد کرده است.
در سال 2007، آلبومی به منظور بزرگداشت موریکونی با نام "ما همه موریکونی را دوست داریم" توسط خوانندگان بسیاری از جمله: سارا برایتمن، اندرو بوسیلی، سلین دیون، بروس اسپرینگستین و متالیکا ساخنه و خوانده شد.
ژانویه 2010، گروهی با نام "دونالد برسول II" آلبوم خود را تحت عنوان "ما دوباره میفتیم و بلند می شویم" که در آن آهنگی را برای موریکونی با نام "انیو" ضبط کرده بودند، ارائه دادند.
آهنگ فیلم "چیز" -ساخت سال 2011– که نسخه بازسازی شده می باشد، توسط "مارکو بلترامی" ساخته شده است. وی برای ساخت این آهنگ از چندین تم نسخه اصلی همین فیلم (سال 1982) استفاده کرده است. }
شهرت و فعالیت های اجتماعی
زمانی که موریکونی تشکیل خانواده داد، در سال 1956 با رفتن به گروه های جاز و تنظیم موسیقی های پاپ برای رادیوی ایتالیایی "RAI" شروع به امرار معاش کرد. او توسط همین شبکه رادیویی در سال 1958 استخدام شد اما در روز نخست کاری خود استعفا داد، چرا که به وی گفته شد بر اساس قوانین، آهنگسازی و پخش آن موسیقی ها توسط کارمندان ممنوع شده است. پس از این ماجرا، موریکونی به یکی از بهترین تنظیم کننده های موسیقی استودیو، در RCA تبدیل شد. هر چند که در این راه با کسانی چون "رناتو رسیل"، "ریتا پاوونی" و "ماریمو لانزا" همکاری می کرد، اما یکی از موفقیت های ویژه این گروه توسط یکی از آهنگ های خود موریکونی با نام " "Se telefonandoبه ارمغان آمد.
در طول دهه های مختلف، این آهنگ توسط خوانندگان بسیاری در ایتالیا و خارج از کشور بازخوانی شد که می توان در این بین به کسانی چون "فرنسس هاردی" و "ایوا زانیچی" در سال 1944، "دلتا 8" در سال 2005، "ونسا" در سال 2007 و در نهایت "نیل هانون" در سال 2008 اشاره کرد. در طول دهه 60 میلادی، موریکونی برای خوانندگان بسیاری از جمله "میلوا"، "جیانی موراندی"، "پال آنکا"، "امی استوارت" و "میرل متیو" آهنگ و شعر نوشته است.
زندگی شخصی
در 13 اکتبر 1956، وی با "ماریا تراویا" ازدواج کرد و به دنبال آن یک سال بعد، نخستین پسرش با نام مارکو به دنیا آمد. همسر وی "تراویا" برای قطعه های موسیقی شوهرش شعرهایی نوشت. کارهایی که او انجام داد شامل شعر لاتینی برای آهنگ فیلم "مأموریت" موریکونی بود. آن ها در حال حاضر 3 پسر و 1 دختر دارند.
کارها و پروژه های خبرساز مهم
اکثر کارهای موریکونی خارج از ژانر "اسپاگتی غربی" است، در حالی که وی هنوز هم از تیم "السندرونی" استفاده می کند. موسیقی های آن ها شامل تم هایی برای فیلم هایی چون "Il Malamondo" -سال 1964- ، "Slalom" -سال 1965-، "نبرد الجزایر" -سال 1965- و "گوش کن" بوده است. در سال 1968، موریکونی کارهای خود در حوزه فیلم را کاهش داد و در همان سال تنها برای 20 فیلم، آهنگ نوشت.
سال بعد، وی بر روی سریال های هیجانی و متفاوتی از "داریو آرجنتو" کار کرد که شامل "پرنده ای با پرهای کریستالی" - سال 1969-، "گربه ای با هفت دم" - سال 1971-، "چهار مگس روی مخمل خاکستری" - سال 1974– بودند. در سال 1970، موریکونی آهنگ فیلم "شهر خشن" را نوشت. در همان سال او اولین جایزه خود را از جشنواره "Nastro d'Argento"، برای آهنگ فیلم "Metti una sera a cena" - سال 1969-، اثری از "جوسِپی پترونی گریفی"، دریافت کرد و دومین جایزه یک سال بعد نیز در همان جشنواره برای فیلم "Sacco e Vanzetti" - سال 1971-، اثری از "جوییلانو مونتالدو" -که یک همکاری خاطره آمیز با "جون باز" را ارائه داد- به موریکونی رسید. او در سال 1973، تم فیلم "هفت تیر" -سال 1973 در ژانر جنایی– را ساخت و همچنین برای فیلم علمی تخیلی "جان کارپنتر"، به نام "چیز" در سال 1982 و درام جنگی "برایان دی پالما"، به نام "تلفات جنگ" در سال 1989، آهنگسازی کرد.
موریکونی برای تلویزیون نیز کارهای ارزشمندی از یک تک آهنگ تا برنامه های متنوع تلویزیونی و سریال ها ارئه داده است. او طی سال های 2001-1985 برای فصل دوم تا دهم یک سریال تلویزیونی مافیایی با نام "La piovra" آهنگسازی کرده است.
جوایز و افتخارات
موریکونی نخستین نامزدی اسکار خود را در سال 1979 برای آهنگ فیلم "روزهای بهشتی" ساخته "ترنس مالیک" - تولید سال 1978- دریافت کرد. او بعد ها برای دو فیلم "مأموریت" و "ناملموس" به ترتیب در سال های 1986 و 1987 و به دنبال آن در سال های 1992 و 2001 نامزد کسب جایزه اسکار شد.
این آهنگساز در تاریخ 25 فوریه 2007، افتخار کسب جایزه اسکار را برای "کارهای فوق العاده اش در زمینه هنر و موسیقی فیلم" از دستان "کلینت ایستوود" دریافت کرد. اگر چه او پیش از این 5 بار نامزد جایزه اسکار شده بود اما هرگز موفق به کسب این جایزه نشده بود. وی پس از کسب این موفقیت آلبومی با عنوان "ما همه انیو موریکونی را دوست داریم" را منتشر کرد.
لیست جوایز و افتخارات
برنده جایزه "Nastro d'Argento" برای "یک مشت دلار" در سال 1965
برنده جایزه "Diapason d'Or" در سال 1967
برنده جایزه "Premio Spoleto Cinema" در سال 1969
برنده جایزه "Nastro d'argento" برای "Metti una sera a cena" در سال 1970
برنده جایزه "Nastro d'argento" برای "Sacco e Vanzetti" در سال 1971
برنده جایزه "Cork Film International" برای "La califfa" در سال 1972
نامزد جایزه اسکار برای "روزهای بهشتی" در سال 1979
برنده جایزه "Premio Vittorio de Sica" در سال 1979
برنده جایزه "Premio della critica discografica" برای "Il prato" در سال 1981
برنده جایزه "Premio Zurlini" در سال 1984
برنده جایزه "Nastro d'argento" و "BAFTA" برای "روزی روزگاری در آمریکا" در سال 1985
نامزد جایزه اسکار، گلدن گلاب، و BAFTA برای "مأموریت" در سال 1986
برنده جایزه "Premio Vittorio de Sica" در سال 1986
نامزد جایزه اسکار، BAFTA، Grammy، و Nastro d'argento برای "ناملموس" در سال 1988
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" برای "Gli occhiali d'oro" در سال 1988
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" برای "سینما پارادیزو" در سال 1989
برنده جایزه "Ninth Annual Ace Winner" برای "Il Giorno prima" در سال 1989
برنده جایزه BAFTA و "دیوید دی دناتلو" برای "سینما پارادیزو" در سال 1989
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" برای "Stanno tutti bene" در سال 1991
نامزد جایزه اسکار برای "بوکسی" در سال 1992
برنده جایزه "Pentagramma d'oro" در سال 1992
برنده جایزه "Premio Michelangelo" در سال 1992
برنده جایزه "Grolla d'oro alla carrier" در سال 1992
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" و "Efebo d'Argento" برای "Jonas che visse nella balena" در سال 1993
برنده جایزه "Globo d'oro Stampa" در ایتالیا در سال 1993
برنده جایزه "Gran Premio SACEM" در سال 1993
برنده جایزه "ASCAP Golden Soundtrack " در سال 1994
برنده جایزه "Premio Rota" در سال 1995
برنده جایزه "Golden Lion Honorary" در سال 1995
برنده جایزه "Premio citta' di Roma" در سال 1996
برنده جایزه "Premio Cappelli" در سال 1996
برنده جایزه "Premio Accademia di Santa Cecilia" در سال 1996
برنده جایزه "Premio Flaiano" در سال 1997
برنده جایزه "Columbus Prize" در سال 1998
برنده جایزه "Erich Wolfgang Korngold Internationaler Preis" در سال 1999
برنده جایزه "Exsquibbidles Film Academy" در سال 1999
برنده جایزه گلدن گلاب برای "افسانه 1900" در سال 2000
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" و "Nastro d'argento" برای "Canone Inverso" در سال 2000
نامزد جایزه اسکار برای "مالنا" در سال 2000
برنده جایزه "Nastro d'argento" برای "مالنا" در سال 2000
برنده جایزه بین المللی مستند و فیلم کوتاه در سال 2001
برنده جایزه عقاب طلایی از طرف آکادمی ملی فیلم روسیه برای فیلم "72 متر" در سال 2003
برنده جایزه افتخاری آکادمی اسکار برای پیشرفت های کاری وی در سال 2007
برنده جایزه موسیقی فیلم و تلویزیون برای پیشرفت های کاری وی در سال 2007
برنده جایزه "دیوید دی دناتلو" و "Nastro d'argento" برای "La sconosciuta" در سال 2007
برنده جایزه جشنواره "Grammy" برای بهترین موسیقی متن راک با اجرای "بروس اسپرینگستین" در سال 2008
برنده مدال لیاقت برای "Macedonia" در سال 2009
برنده جایزه مؤسسه خیریه ایتالیا-ایالات متحده در سال 2009
برند جایزه پشم طلایی از آکادمی سلطنتی هنر سوئد در سال 2010
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی