درباره فیلم:
سخنرانی پادشاه یک فیلم درام تاریخی بریتانیایی به کارگردانی تام هوپر و نویسندگی دیوید سیدلر است. در بفتا ,چهارده بار نامزد شده است، که هفت تای آن از آن خود کرده است. دوازده بار نامزد جایزه آکادمی اسکار شده است که چهار جایزه را به دست آورده است که این طبقه بندی بهترین تصویر برداری، بهترین کارگردانی برای تام هوپر، بهترین هنرپیشه مرد برای فیرت و بهترین نمایش برای دیوید سیدلر را شامل می شود.
همچنین هفت بار نامزد گلدن گلوپ شد که جایزه بهترین بازیگر مرد, کالین فیرث را از آن خود کرده است. فیرت نقش پادشاه جورج ششم را ایفا میکند، کسی که بر لکنت زبانش غلبه می کند، او به لیونل لوگ معترض میشود، یک تراپیست نطق ارتدوکس که جفری راش نقش آنرا بازی می کند. اما دو مرد با هم دوست می شوند به طوریکه با هم کار می کنند و بعد از کناره گیری برادر از سلطنت، پادشاه جدید برای کمک به پیش لوگ می آید و سرانجام در آغاز جنگ جهانی پخش رادیو را ایجاد می کند و پادشاه با کمک لیونل متن معروف خودش را سخنرانی میکند.
درباره نویسنده:
دیوید سیدلر "نویسنده فیلم" بعد از غلبه بر لکنت زبانش در طی دوران جوانی شروع به خواندن درباره جورج ششم می کند و از تخیلاتش بهره می گیرد و درباره ارتباط بشر می نویسد. 9 هفته قبل از فیلمبرداری، یادداشت های لویو کشف شد که نقل قول هایشان در دستنویس گنجانده شده بود. فتوگرافی اصلی در لندن و مکان های دیگر بریتانیا که در دسامبر 2009 و اوایل ژانویه 2010 انجام گرفت. فیلم در 24 دسامبر 2010 در آمریکا و در 7 ژانویه 2011 در انگلستان نمایش داده شد. در ابتدا در بریتانیا با میزان 15 طبقه بندی شد که بعد از انتقاد به رتبه پایین تری رسید. نطق پادشاه فیلمی با بالاترین درآمد در عرض سه هفته در جدول بریتانیایی در باکس آفیس بود. از لحاظ سبک بصری مورد ستایش بسیاری از نقد کنندگان فیلم قرار گرفت. تحلیل نویسان و مفسران دیگر, رونمایی از فیلم را همراه با حوادث تاریخی قرار دادند. خصوصاً خلاف تضاد وینستون چرچیل نسبت به کناره گیری از سلطنت، آن را مورد بحث قرار دادند.
طرح داستان بوسیله دیوید سیدلر:
فیلم با پرنس آلبرت، دوک یورک (با بازی کالین فرث) پسر دوم پادشاه جورج ششم آغاز می شود که در استادیوم ومبلی در پایان نمایش امپراتوری بریتانیا 1925با همسرش (هلنا) صحبت می کند. لکنت زبانش به طور آشکاری هزاران شنونده جمعیت را برآشفته می کند. پرنس درمانهای ناموفقی را گذارانده است و منصرف شده است، تا اینکه دوشز او را تحت فشار می گذارد تا لیونل (جفری راش) یک تراپیست نطق استرالیایی در لندن را ملاقات کند. در اولین جلسه اشان، لیونل درخواست می کند آنها همدیگر را با نامهای مسیحی شان، خلاف آداب و رسوم سلطنتی صدا بزنند. او آلبرت را متقاعد میکند تا نمایشنامه "بودن یا نبودن" "هملت" را بخواند. لیونل, صدای آلبرت را بر روی گرامافون ضبط میکند، اما آلبرت نمیپذیرد که لکنت ندارد. آلبرت با بدخلقی آنجا را ترک میکند. لیونل به او پیشنهاد میکند صفحه ضبط شده را برده و گوش دهد.
همان طور که پادشاه جورج ششم (مایکل) برای کریسمس 1934 آمده می شود او به پسرش اهمیت اجرای برنامه برای سلطنت مدرن را توضیح میدهد.
البرت پیش لاگ برمیگردد و آنها با کنترل نفس با همدیگر کار میکنند، در حالی که به طور همزمان ریشه های فیزیولولوژی لکنت اش را بررسی میکنند. پرنس برخی از فشارهای کودکی اش را نشان داد. پدر سختگیرش با سرکوب او و زدنش, تنبیه او و تبدیل او از یک چپ دست به راست دست، دایه ای که بزرگترین برادرش دیوید، پرنس والس را دوست داشته است، آلبرت را در برابر والدین نیشگون می گرفت و او گریه می کرد و والدینش که نمی خواستند او را ببینند و کوچکترین برادرش پرنس جان که در 1919 از دنیا رفت...
کولین فیرث و هلنا کاتر در نقش دوک و دوشز یورک:
در20 ژانویه 1936 جورج پنجم میمیرد و دیوید، پرنس والس "گای پیرس" به عنوان پادشاه ادوارد هفتم به سلطنت مینشیند. اما او می خواهد با والیس "ایوبست"، سوسیالیست طلاق گرفته آمریکائی ازدواج کند که نقد سازمانی را برمی انگیزد. در حزبی در ساحل بالهور، آلبرت عنوان میکند که ادوارد نمی تواند با زنی طلاق گرفته ازدواج کند و سلطنت را در اختیار میگیرد، ادوارد, برادرش را مورد غضب قرار داده و درسهای نطق آلبرت را نقل قول می کرد. بطوریکه تلاش می کرد خودش را آماده کند. آلبرت زبانش بسته می شود و ادوارد طعنه بچگی اش از" ب-ب- بریت "را دوباره زنده میکند. در جلسه بعدی اش آلبرت خیانت لاگ را سرزنش میکند، او حرفه لاگ را مسخره کرده و او را تحقیر میکند، و این باعث شکافی در دوستی شان میشود.
زمانیکه پادشاه ادوراد به خاطر ازدواج از سلطنت کناره گرفت ،آلبرت پادشاه جورج ششم شد. او به کمک لاگ نیاز داشت و او و کوئین برای معذرت خواهی لاگ را ملاقات کردند. زمانیکه پادشاه اصرار کرد که لاگ در طی تاجگذاری اش در Westminister،Drcosmo Gordon، Ahbishopof of Canterbueyدر کنارش بنشیند، صلاحیت های لاگ را پرسیدند و پادشاه را بازخواست کردند که لاگ صلاحیت این امر را ندارد. این، درگیری بین پادشاه و لاگ را بیشتر کرد.
تا سپتامبر 1939 مربوط به جنگ آلمان، جورج ششم, لاگ را به کاخ باکنیگهام احضار کرد تا او را برای نطق رادیویی اش آماده کند. همانطور که پادشاه و لاگ از کاخ به استودیو کوچک می رفتند، "وک نیستون چرچیل" به پادشاه نشان داد که او همچنین در نطق ایراد دارد اما روشی برای استفاده اش دریافته که مفید است. پادشاه نطق اش را شروع کرد انگار که آنها را به لاگ می گوید، کسی که او را هر لحظه تعلیم می داده. همانطور که لاگ تماشا می کرد، پادشاه با خانواده اش به بالکن کاخ قدم برداشت، جائیکه هزاران نفر برای نطقش گرد هم جمع شده بودند.
سرانجام پادشاه بر لکنتش غلبه کرد و لاگ همیشه حاضر بود. همچنین توضیح داده می شود که لاگ و پادشاه دوست باقی ماندند و اینکه پادشاه جورج ششم, لاگ را فرمانده Royalvictarianorder در 1944 کرد.
پیشرفت دیوید سیدلر و سرانجام ساخت فیلم سخنرانی پادشاه:
ضربه عاطفی که باعث قتل مادربزرگ و پدربزرگش در طی هولوکاست شد.
به عنوان یک بچه سیدلر از این یافته الهام گرفته است که پادشاه جورج ششم بر لکنت غلبه کرده است. اینجا کسی که لکنت دارد یک پادشاه است و باید نطقی را از رادیو اعلام کند جائیکه همه به هرصدایی که او ادا می کند گوش میدهند و همجنين با احساس و شور فراوان بايد عنوان کند. زمانيكه كه سيدلر به عنوان يك نويسنده تصميم گرفت درباره پادشاه جورج ششم بنويسد، در اواخر هفتاد و هشتاد سالگي پادشاه تحقيق كرد، او درباره لاگ به تمامی اطلاعات رسيد. سرانجام سيدلر با دكتر "ولنتاين لوگ" پسر دکتر لیونل لوگ تماس برقرار كرد. كسي كه از پدرش گفت و نوشته هايش در دسترس بودند و داستان لیونل لوگ را برای دیوید سیدلر شرح داد. اما همسر دیوید سیدلر موافق ادامه پروژه نبود و دیوید سیدلر این پروژه را ناتمام رها کرد.
اما توليدكنندگان فيلم با دیوید سیدلر تماس برقرار کردند و او را ترغیب به ادامه نوشتن تاریخ دوک یورک کردند. و همچنین با ابلاغ دستي به جفری راش آداب و رسوم را شكستند و جفری آنرا پذیرفت و سرانجام آنرا توليد كرد.
در 2005، سيدلر از سرطان رنج مي برد و در طي حدود 1 سال كار الهام گرفته خلاقانه اش به داستان برگشت. تحقيقش شامل این بود که او عمويي داشت كه لاگ آنرا درمان مي كرد. او از تمرین های مكانيكي تنفس, همراه با درمان استفاده مي كرد. او نمايش تمام شده را به همسرش نشان داد. او نمايش را دوست داشت، اما عنوان كرد كه با تكنيك هاي سينمايي بسيار اغوا شده است و مطرح كرد كه آنرا دوباره به صورت نمايش روي صحنه بنويسد تا بر ارتباط بين پادشاه و لیونل لاگ تمركز كند. بعد از اينكه آنرا تكميل كرد، تصميم گرفت تا کار را شروع کند.
در اوايل 2006 يكي از افرادي كه سيدلر به جین لین فرستاد، از "وایلد تیم"، كمپاني توليد در لندن بود. لین دست نوشته را بصورت درام با نمايشي بالقوه به علاوه نمايش صحنه اي ديد و آنرا به سيمون آگان از توليدات "بدلان" نشان داد. " لین و بدلان" با همديگر خواندن نمايش را در تئاتر Pleasance مكان كوچكي در لندن شمالي را براي گروهي از متخصصان استراليايي سازماندهي كردند، در اين زمان مادر تام هوپر نيز حضور داشت، كسي كه پسرش را سريعاً صدا زد و گفت من پروژه بعدي ات را يافتم. Whild Thyme دستنوشته را برای جفری راش فرستاد، به طور همزمان كارگردان فيلم تام هوپر براي هر اقتباس نمايش دعوت شد. هوپر داستان را دوست داشت، اما تصور مي كرد كه پايان اصلي بايد تغيير كند، رويدادها را بسيار نزديك منعكس كند. اگر شما نطق واقعي را بشنويد، او با لكنت مواجه است. اما عملكردي عالي محسوب نمي گردد. او لكنتش را كنترل مي كند. و سرانجام دیوید سیدلر به آرزوی خود یعنی تحقق فیلمی بر گرفته از داستانش رسید.
مكان و طرح:
تام هوپر دوربين را در مكاني در خيابان كوئين موزه Lancashile, MillTextil قرار داد. دوربين يك استوديوي Arricam با روزنامه اي loooft است و لنزهايش 14 mm بود. طرح مجموعه چالشي براي فيلمسازان مي باشد زيرا به عنوان درام هاي دوره اي، فيلم در حد گسترده اي به كيفيت توليدش بستگي دارد، اما بودجه اش نسبتاً محدود 10 $ بود.
در همان زمان فيلم بايد اصيل باشد، باید تمامی اتفاقات و لوکیشن ها بصورت واقعی جلوه دهد, ثروت شاهانه و ژوليدگي، عصر افسردگي لندن همه و همه باید برای لوکیشن اماده شوند و تركيب شوند. کار بسیار سختی بود.
در 25 نوامبر 2009، راش و دلک در ساختمان Pullens در SouthWark فيلمبرداري مي كند. در 26 نوامبر، فيلمبرداري هفته با فيرث، راش و جاكوبي درElyCathedraآغاز مي شود جاييكه براي Westminster Abbey مورد استفاده قرار مي گيرد. گرچه Lincoln از نظر معماري به Abbey نزديك است، خدمه Ely را ترجيح مي دهند، مكاني با فيلمبرداري مطلوب است. اندازه اش به آنها اين امكان را مي دهد تا مجموعه هايي را بسازند كه نه فقط نشان دهنده تاجگذاري است بلكه آماده سازي قبل از آن را نشان مي دهد.
Lancaster house يك كاخ دوره اي با مالكيت دولت در لندن براي مراسم داخلي كاخ باکینگهام به كار مي رود زمانيكه پادشاه براي ايجاد نطق و عكاسي اداري قدم مي زند. هزينه كرايه هر روزه 20000 $ است. Drapers Hall براي Accession Council استفاده مي گردد جاييكه دكور معمولي اش به معني وجود پادشاه جديد است و با نقاشي نمونه قبلي اش مشخص مي گردد.
پرسنل اتاق هاي مشاوره قبلي لاگ را بررسي كردند، اما آنها براي فيلمبرداري بسيار كوچك بودند. در واقع آنها اتاقي بلند، اتاقي سردابه مانند در پرتلند 33 يافتند كه دور نبود. Ere Stewart ، طراح توليد, كاغذديواري موجود را دوست داشت كه او تغییراتی را در ميان اتاق ايجاد نمود.
صحنه آغازين در مراسم پاياني نمايش امپراطوري بريتانيايي 1925 در استوديو Wembley تنظيم شده است، در مكاني در جاده Elland ، خانه Leeds united و استوديو Odsal ، و خانه Bradfoord Bulls فيلمبرداري شده است. Oldsal Stadium به علت شباهتش به استوديو Wembley در 1925 انتخاب مي گردد. پرسنل در lopm بعد از بازي فوتبال به استوديو دسترسي مي يابد و تراس ها را با مانكن ها با لباس هاي دوره اي پر مي كنند.
مكان هاي ديگر Cumberland lodge ، Harley Street ، Knebworth ، Hatfield House ، Old Royal Naval Colleye ، Greenwich ،QueenStreet Mill Textile Museum در Burnley و Battersea Power Station هستند كه به عنوان اتاق كنترل وايرلس BBC درست شدند.
استوديو Elstree مراحل صدايي را براي فيلمبرداري داخلي فراهم آورد. كات آخر فيلم در 31 آگوست 2010 صورت گرفت.
سبك بصري:
هوپر تعدادي تكنيك سينمايي را براي تحريك احساسات پادشاه به كار گرفت. در نقد اصلي فيلم در نيويورك تايمز، مانولادارگيز نوشت كه احساس افسردگي در افكار پادشاه با لنزهاي ماهي چشم ارائه شده است، گرچه هوپر آن را انكار كرد، گفتند كه او از لنزهاي پهن تري نسبت به لنزهاي طبيعي براي فتوگرافي فیلم استفاده کرده است. roger ebert عنوان کرد که اکثریت فیلم نمایی در داخل است جاییکه ablong تنظیم شده است، کریدور و فضاهای کوچک گرفتاری و ناراحتی را نشان میدهند. هوپر از نماهای پهنی برای ثبت زبان بدن هنرپیشگان خصوصا جفری راش استفاده کرده است کسی که در LE Cole Internationalede در پاریس آموزش دیده است و متعاقبا به روشی بارز و چشم گیر بدنش را تکان میدهد. هوپر در ابتدا میدان دیدش را گسترش داد تا حرکات کامل بدن و سایه نماها را ثبت نماید. شیوه ای که برای فیرث نیز مد نظر قرار گرفت. در صحنه ابتدای مشاوره، دوک در برابر دیوار بزرگی قرار گرفت و مقابل پایان کاناپه ای طولانی مچاله شد، انگار که از بازوی مبل به عنوان محبت یک دوست، به عنوان پتوی امنیتی استفاده میکرد. مارتین فیلر سینماتوگرافی "دانی کوهن" را ستود، بطوریکه هر چیزی را شبیه چیزی کرد که در چای تندی خیسانده شده اند.
موزیک فوق العاده :
کار عالی الکساندر دزپلات است که بیننده این فیلم را با صداهایی زیبا دریافت میکند. در فیلم دزپلات مواظب سایه گذاری بود. او چاشنی صدا را مشخص کرد, این فیلم درباره "صدای" صدا است. موزیک باید با آن سر و کار داشته باشد. موزیک با سکوت سر و کار دارد. موزیک با زمان سروکار دارد. این آرایش پراکنده ای از رشته ها و پیانو است، ناراحتی سکوت پادشاه را انتقال میدهد و سپس گرمای دوستی بین او و لاگ را رشد میدهد. شیوه "مینیماسیت مجادله ی پروتاگونیست" در کنترل ناراحتی را تاکید میکند. دزپلات از اعتبار یادداشت مجزا بهره برد تا سختی نطق پادشاه را نشان دهد. همانطور که فیلم پیش میرود دوستی بین هر دو در اوج صحنه نگرانی عمیق تر میشود. هوپر در اصل میخواست این صحنه را بدون موزیک فیلمبرداری کند، دزپلات عنوان کرد که این نقطه اوج داستان است، زمانی است که با تصمیم گیری هایشان در اعتماد به همدیگر دوستی اشان تایید میشود.
این موسیقی متن برای چند جایزه مانند "بهترین موسیقی متن اصلی در اسکار، گلدن گلوب و Bafta نامزد شد. موزیک در برنامه اجرایی نطق رادیویی 1939 در اوج فیلم اجرا شد که از حرکت دوم (Allegretto) سمفونی "هفتم بتهوون" است.
حرف های تاریخ شناسان و منتقدان در باره فیلم:
"پروفسور cathy" تاریخ شناس اشاره کرد که فیلم سازان, وقایع نگاری رویداد را فقط تا چند سال قبل میدانند. دوک یورک در حقیقت در اکتبر 1926 ده سال قبل از کناره گیری از سلطنت شروع به همکاری با لیونل کرد. پیشرفت در نطق در ماه ها و بیشتر از سالها آشکار بود بطوریکه توسط فیلم عنوان شده است." هوگو ویکتز مشاور سلطنت" موافق بود که تغییر جزییات تاریخی از جوهره داستان حفاظت میکند. افراد اداری درجه بالا زمانیکه پادشاه سخنرانی کرد حاضر نبودند، چرچیل هم در هیچ سطحی در نظر گرفته نشد، اما بینندگان سطح متوسط میدانستند که چرچیل کیست. او نمیدانست که "لرد هالیفاکس و لرد هوآ" کیستند. Robert logne در باره لاگ در شرح درمان نطق فیلم شک داشت، گفت فکر نمیکنم او هرگز در برابر پادشاه قسم خورده باشد و یقینا هرگز او را "بریت" خطاب نکرده است. تاریخ دان دیگر " اندرو رابرتز" عنوان کرد که در شدت لکنت پادشاه مبالغه شده است و کارکترهای ادوارد VIII ، Wall is simpson و جورج ششم بسیار دشمن تر از افراد واقعی هستند تا تاثیر درام را افزایش دهند.
"کریستوفر هیتچن و اسیاک کوتینر " نمایش نقش چرچیل در کناره گیری از سلطنت را به چالش کشیدند. به خوبی عنوان شده است که چرچیل, ادوارد ششم را ترغیب میکرد تا از سلطنت کناره گیری کند درحالیکه او در فیلم به صورت مکمل قوی آلبرت نمایش داده شده است. هیتچن این درمان را به طرفداران قانون چرچیل نسبت داده است. در فیلمی عالی و خوش ساخت، آیا داستان حقیقی از لحاظ جزییات برای شنوندگان بسیار جذاب نیست؟ در حالیکه فیلم هرگز مستقیما موضوعی را عنوان نمیکند، هیتچن و کوتینر عنوان کردند که این داستان بیان میکند که جورج ششم خصوصا در صحنه نهایی مربوط به حضور چرچیل و پادشاه در کاخ باکینگهام و نطقی یکپارچه و مقاومت در ابلاغ در برابر تسکین و تسلی بوده است. پادشاه جورج ششم ماشینی را برای ملاقات کمبرلین فرستاد زمانیکه او از امضای توافق مونیخ با هیتلر در سپتامبر 1938 برمیگشت. پادشاه و کمبرلین بر روی بالکن کاخ باکینگهام ایستادند، که با تشویق جمعیت همراه بود. این باعث شد تا تاریخ دان استیون بنویسد که با هنر پیشگیش در تائید سیاست خارجی کمبرلین، پادشاه جورج ششم بزرگترین اشتباه ساختاری را مرتکب شد که توسط هر پادشاهی در این قرن صورت میگیرد.the guardian نمایش Stanley balnin را اصلاح کرد بطوریکه به علت امتناعش در دستور و ترتیب تسلیحات دوباره بریتانیا امضاء نمود، زمانیکه او در حقیقت به عنوان قهرمان ملی قدم بر میداشت.
در رابطه با صحنه ی نهایی فیلم اظهاراتی شده است، زمانیکه پادشاه بر روی بالکن کاخ واکینگهام ایستاده است، نطقش را برای مشخص کردن بیانیه جنگ در 3 سپتامبر 1939 را پخش میکنند، اندرو رابرتز نوشت که صحنه نسبتا نامعقول تر از نقطه نظر تاریخی میباشد – کمبرلین و چرچیل حضور ندارند و خارج کاخ واکینگهام هیچ تشویقی به گوش نمیرسد. در مجموع، رابرتز فیلم را به عنوان نمایش احساسی از نطق پادشاه، قهرمان گرایی غیرفرضی ستود و گفت: نمایش های مربوط به فیرث و کارتر احساسی و شدید میباشند و Betise گه گاه و حقیقی فیلم نباید از آن کم شود.
عرضه به بازار :
فیلم در 4 سپتامبر 2010 در فستیوال فیلم "تلورید" در ایالات متحده امریکا نمایش پرشوری داشت. در فستیوال فیلم بین المللی تورنتو 2010 در تولد 50 سالگی فیرث نشان داده شد، جاییکه استقبال گرمی را به همراه داشت و جایزه برگزیده مردم را برنده شد.
فیلم در ابتدا توسط هیات بریتانیایی طبقه بندی فیلم برای عرضه اش در انگلستان به علت صحنه هایی که لاگپادشاه را در فریاد کشیدن برای تسکین استرس تشویق میکند نمره ی 15 را گرفت، در فستیوال فیلم لندن، هوپر از این تصمیم انتقاد کرد، پرسید "که چطور میتوانند به علت زبان بد به فیلم 15 بدهند بلکه این امکان را فراهم میاورد تا فیلم هایی از قبیل SALT و کازینو رویال علی رغم صحنه های گرافیکی شکنجه نمره A12 را بگیرند ". با ادامه ی انتقاد هوپر ، هیات نمره را تا 12A پایین آورد، این اجازه را داد تا بچه های زیر 12 سال این فیلم را ببینند البته اگر همراه با والدینشان باشند.
هوپر همان انتقاد را در انجمن motion picture آمریکایی مطرح کرد، که به فیلم درجه R داد، در بازبینی، راجر ابرت از درجه R انتقاد کرد و آنرا کاملا غیرقابل توضیح خواند و گفت " این فیلمی عالی برای نوجوانان است " . در ژانویه 2011 ، هاروی وینتین تولید کننده گفت که او باید فیلم را دوباره ویرایش و بازسازی کند. برای اینکه پایین ترین طبقه بندی را دریافت کرده است و به بزرگترین بینندگان رسیده است. با این حال تام هوپر از برش فیلم امتناع کرد گرچه او پوشش دادن کلمات "قسم "را با صدای بوق نشان داده است. هلنا کارتر همچنین از فیلم دفاع کرده است که این فیلم خشونت آمیز نیست. این فیلم پر از انسان گرایی و بذله گویی است. ورژن جایگزینی با طبقه بندی Pg-13 توسط Mpaa در تئاترهای ایالات متحده عرضه و وارد بازار شد.
این فیلم در استرالیا توسط Transmission و در انگلستان توسط Momentum pictures توزیع شد. کمپانی Weinstein توزیع کننده آمریکای شمالی، آلمان، Benelux ، Scandinavia ، china ، Hong kong و آمریکای لاتین است. این فیلم در 2 فوریه 2011 در فرانسه تحت عنوان Lediscours Dunroi توسط Wild bnnch distribntion توزیع شد.
استقبال
باکس آفیس:
در UK و ایرلند، این فیلم فیلمی با بالاترین درآمد در هفته اول بود، E3510000 از 395 سینما درآمد داشت. گاردین گفت که این فیلم یکی از بزرگترین فعالیتها در مقایسه با "اسلام داگ میلیونر است" که برای مثال دوسال زودتر از E105 میلیون کمتر درآمد داشت. او ادامه داد که "سه هفته زیبا" بالای باکس آفیس UK بود و برای چهار هفته بیش از سه میلیون E درآمد داشت، داستان اسباب بازی 3 نیز اینطور بود. بعد از 5 هفته نمایش در Uk موفق ترین فیلم بریتانیایی مستقل عنوان شد.
در ایالات متحده "سخنرانی پادشاه" در چهار تئاتر متوسط E51.713 نمایش داده شد. بالاترین سود خالص هر تئاتر در سال 2010 ثبت شد. در روز کریسمس تا 700 نمایش و در 14 ژانویه 2011 به 1543 نمایش گسترش یافت. در طی آخر هفته روز سال نو در آمریکای شمالی E4081 میلیون و در طی آخر هفته ی روز مارتین لوتر E7 میلیون پول ساخت.
در استرالیا، نطق پادشاه در دو هفته اول بیش از Aud$6281686 در آمد داشت. کارگردان اجرایی Palace Cinemas بنجامین زکولا گفت: "واکنش مشتری نسبت به فیلم حیرت انگیز بود. در تمام دوره ها در سرتاسر قرن شماره 1 است. فکر میکنم که این فیلم بسیار موفق تر از Slumabg millionaire است و فیلمی بسیار روحیه بخش است. نمونه خوبی از یک فیلم است که در سینماهای مستقل شروع شده است و سپس تا سینماهای دیگر گسترش یافته است".
در ششمین جایزه گلدن کلوپ، "فیرث" جایزه بهترین هنرپیشه مرد را برد. نطق پادشاه هیچ یک از جایزه های دیگر را نبرد علی رغم اینکه بیش از هر فیلم دیگری 7 بار نامزد شده بود.
در هفدهمین جایزه screen actors guild ، "فیرث" برنده جایزه بهترین هنرپیشه شد و گروه کامل هنرپیشگی بهترین Ensemble را بردند. با این وجود فیرث با دو جایزه گدر یک غروب" به خانه رفت. هوپر برای بهترین کارگردانی برنده جایزه آمریکا 2010 شد. فیلم جایزه Darrylf.Zanuck را برای بهترین Theatrical Motion picture در جایزه های آمریکا 2010 را گرفت.
تحلیل فیلم سخنرانی پادشاه:
داستان بیشتر در طی افسردگیهای بسیار آشکار نمایش داده شده است، در 1939 برای پایان برانگیختگی اجباری ساخته شده است زمانیکه بریتانیایی ها جنگ را در آلمان نازی اعلام کردند، دنیا عنوان کرد که مرهمی برای نقص نطق آلبرت فردریک آرتور جورج ندارد. به عنوان بچه آلبرت یا "برتی" به عنوان خانواده اش او را خجالتی صدا میزدند، پسر دوم پادشاه جورج پنجم به اندازه کافی لکنت داشت که احساس میکرد که ناچار است بر آن غلبه کند. در این موقع او به کمک همسرش الیزابت، رز اسکاتلندی و مادر دختران، الیزابت، کوئین آینده ( Freya Wilson ) و مارگارت نیاز داشت. آلبرت, دکتر جدیدش لیونل لاگ را ملاقات کرد. به همان اندازه که آلبرت آدم غیر عادی و سرحالی است و فیلم با حضور او شروع میشود, لاگ با حرکت تندی وارد فیلم میشود، اصرار میکند که آنها در آفیس کهنه و شیکش همدیگر را ملاقات کنند و اینکه او اجازه دارد مشتری سلطنتی اش را به اسم غیر رسمی برتی صدا بزند. این کوپلینگ عجیب ایده عالی است یا حداقل چیزی است که کارگران تام هوپر میخواهد ما را متقاعد کند همانطور که از درس اول لیونل, "آوای زیپ" به مرحله بعدی جهش میکند قبل از اینکه شما آنرا بشناسید...، الیزابت (کارتر)، کوئین ما در طی تمرین بر روی قفسه سینه برتی مینشیند درحالیکه او بر روی کف اتاق لاگ لم داده است، تصویری از یک مرد میسازد که بر روی قالیچه دکتری دراز کشیده است... بطوریکه نوعی احساس حقارت نسبت به برادر پادشاه به بیننده دست میدهد.
البته کارگردان کار جدیدی را ارایه کرده است. حداقل به این علت نیست که تام هوپر هیچ نیتی از طنزنویسی سیستم طبقه اجتماعی ندارد که یکی از بزرگترین ترسیم های این فیلم است. بر خلاف "کوئین" بعد از مرگ دیانا، پرنسس والس به خانواده سلطنتی نگاهی می اندازد. "نطق پاشاه " نسبتا دید خوش خیمی از سلطنت را بروز میدهد، آلبرت را پسر ثروتمند کوچک تا حدی ضعیف قالب بندی کرده است که برای زندگی در تنگ ماهی سرزنش میشود، ایده ای که تام هوپر ناآگاهانه با استفاده بیش از حد لنزهای چشم ماهی آنرا تحت اللفظی کرده است . مشکلات سلطنیت تا حد گسترده ای شخصی است، که پادشاه جورج هرد عبوس, خانواده قرن 19 نسبت به پدر تجسم میکند. و در حالیکه آلبرت در ابتدا از پیش فرضیات لاگ عصبانی میشود در نهایت به دموکراسی برابری میرسند.
هر کاراکتری لحظه خاص خودش را دارد، زمانیکه برتی با تردید کتاب بسته را باز میکند و خودپسندی لاگ از او دور میشود، اما هر دو بسیار محترم و معمولی هستند. نقص آلبرت یقینا در مقایسه با درام مربوط به بزرگترین و پرطرفدار ترین برادرش دیوید، پادشاه ادوارد ششم بعدی و ازدواجش با زن مطلقه آمریکایی خانم والیس سیمپسون کمرنگ است. بعد از اینکه جورج پنجم میمیرد، دیوید در رویای سلطنت است و سعی دارد با خانم سیمپسون ازدواج کند. او به پادشاه جوان (دیوید) دستور میدهد تا مشروبش را بیاورد – در فیلم بسیار جذاب اشاره شده است.
زمانیکه پادشاه جدید با خشونت به برتی کنایه و طعنه میزند، شما کل دوران خشن کودکیش را در فلشی بین آنها میبینید. تا پیش از این او به خاطر تعهد به خانم سیمپسون در 1936 از سلطنت کناره گرفت، تخت پادشاهی را به پادشاه جورج ششم بخشید، ادوارد دوره جدیدی در زندگیش آغاز میشود... پادشاه شدن.
همانند برخی از سرگرمی های این نوع از فیلم تاریخی ،" سخنرانی پادشاه" تاریخ را پوشش میدهد که بدون هیچگونه مشکلی میگوید که تاج چقدر سنگینی و عظمت دارد.
"سخنرانی پادشاه" داستان پادشاه جورج ششم (کولین فیرث) است و دیگر هیچ. پادشاهی است که هرگز انتظار نداشت تاج و سلطنت را به ارث گیرد. پرنس آلبرت، دوک یورک از لکنت شدید رنج میبرد که توانایی صحبت در جمع را از او میگرفت. بعد از این که آلبرت مکررا در غلبه بر لکنتش با روش های مرسوم با مشکل مواجه میشد همسر وفادارش الیزابت سرویس های لاگ تراپسیت را درخواست کرد. پیشرفت کند اما قطعی است... اگرچه آلبرت زودتر از زمان قابل انتظار تست گردید. زمانیکه برادرش پادشاه ادوراد ششم به خاطر ازدواج با زنی مطلقه از تاج و سلطنت کناره گرفت، آلبرت پادشاه انگلستان شد. و با جنگ جهانی دوم، او سریعا مرکز توجه عموم قرار گرفت. وعده ای ساده است و اینکه کارگردان تام هوپر ماهرانه آنرا کنترل میکرد. داستان آلبرت کند است، سفر پر زحمتش جذاب و جالب است و در تنوعی از سطح ها الهام بر انگیز میباشد. ارتباط ابتدایی پرخاشگر با لیونل لاگ سرانجام دوستی عمیق و صادقانه ای میشود, یک حامی که او را در آغاز جنگ جهانی دوم در طی روزهای سیاه همراهی میکند.
بازی در این فیلم به راستی جالب میباشد و یقینا به دلیل موفقیت تجاری و انتقادی بسیار اینطور می باشد. "فیرث ، کارتر و جفریراش" کاملا ماهرانه نقششان را بازی میکنند، کارکترهای قوی را بر خلاف آنهایی نشان می دهد که در فیلم های دیگر بازی کرده اند. آلبرت خشن نیست، آقای با اعتماد به نفس دارسی, او یک رهبر صدای اخلاقی، فاقد اعتماد شخصی می باشد. الیزابت دیگر یک کاریکاتور باور نکردنی تیم برتون نمی باشد، او آرام ، همسری محتاط و مادری است که عمیقا عاشق شوهرش است. و لیونل اصلا یک شکل منفی Davy Jones نیست, او شوخ و همراهی احساسی است که به آلبرت برای حفظ پتانسیل کاملش کمک میکند.
سه کارکتر اصلی هسته احساسی فیلم را شکل میدهند، و تمام سه هنر پیشه به درستی از خودشان پیشی گرفته اند.
بیشتر صحنه های بین آلبرت و الیزابت مسیر طولانی را طی میکند و این 2 در نقششان غرق شده اند. من دوست داشتم ببینم که چطور لکنت آلبرت ارتباط با همسرش را تحت تاثیر قرار میدهد. در حالیکه واضح است که آنها عمیقا همدیگر را دوست دارند، من قویترین دینامیک بین آنها را میستایم.
بیشتر این فیلم از کاربرد زبان خشن بهره میبرد و در این موقعیت به درستی کنترل میشود. لیونل مشاهده میکند که آلبرت در زمان قسم خوردن لکنت ندارد و از این دیدگاه برای کمک پیشرفت درمانش استفاده میکند. این برخوردی بحث برانگیز است اما من با "راجر رابرت" موافقم که سخنرانی پادشاه نباید درجه بندی R را دریافت کند. هیچ چیز قابل اعتراضی در فیلم دیده نمیشود و استفاده از زبان بدن هدف جدی هنری / تاریخی را قویتر میکند. در صحبت های خود کالین فیرث، اینها ابزار هستند، این ممنوعیت ابزارهای لحظه ای در مهار افسردگی بسیار است. درجه بندی PG-13 بسیار مناسب است.
نتیجه گیری در باره فیلم:
"سخنرانی پادشاه " بر روی کاغذ شگفت انگیز است. و در واقع فیلمی بسیار خوش ساخت است. با این حال، من دریافتم که فیلم فاقد طنین مشخصی است. شاید حقیقت این است که "سخنرانی پادشاه " به عنوان یکی از بهترین فیلم های 2011-2010 میباشد و هیچ چیزی نمیتواند احتمال این قبیل انتظارات بالا را برآورده سازد... اما از نظر شخصیتی من بازیگران این فیلم را مستایم. و بنا به گفته های دیوید سیدلر بازیگران به طور کامل شبیه افراد واقعی تاریخ بودند.
به طور کلی، این یک فیلم با یک دید دقیق بر زندگی اشخاص مهم است. و هر کسی که تاریخ بریتانیایی را میستاید و قدر دانی میکند از این فیلم لذت میبرد.
داستان قدرتمندی از غلبه انسان بر ضعف شخصی به منظور رهبری بر ملت میباشد.
|
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی