تحلیل و بررسی سینمای جهان
Cwa.34- تحليل و بررسي فيلـــــــم میلیونر زاغه نشین (Slumdog Millionaire)
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در چهارشنبه, 10 آبان 1391 13:42
-
نوشته شده توسط مدیریت سایت
-
بازدید: 33389
|
نام فیلم: میلیونر زاغه نشین |
|
|
|
|
|
اطلاعات فیلم |
|
|
تهیه کننده : کریستیان کلسون
کارگردان : دنی بویل
نویسنده : سیمون بیفوی
موزیک متن : ای آر رحمان
فیلمبردار : آنتونی دود مانتل
تدوین : کریس دیکنز
کارگردان هنری : آبیشک ردکار |
|
|
بازیگران |
|
|
دیو پانتل : جمال . کی مالک
سهراب شوکلا : گروهبان سیرینیواس
آنیل کاپور : پرم کاپور
فریدا پینتو : لاتیکا |
|
|
اطلاعات دیگر |
|
|
ژانـــــر : عاشقانه ، درام
تاريخ نمايش : 12 نوامبر 2008 در آمریکا
درجه نمایش: pG
زمان فیلم: 120 دقیقه
شرکت تولید کننده: کلادور فیلم
محصول انگلستان
بودجه فیلم: 15 میلیون دلار
فروش کل: 377 میلیون دلار
رتبه در IMDB از مجموع 200 هزار رای 8.3 |
|
|
افتخاران و جوایز |
|
|
جوایز آکادمی اسکار (نامزد در 10 رشته)
برنده بهترین فیلم, بهترین کارگردان, بهترین فیلم نامه اورژینال, بهترین فیلم برداری, بهترین تدوین, بهترین صدابرداری, بهترین موزیک متن, بهترین ترانه,
جوایز گلدن گلوب :
بهترین فیلم, بهترین کارگردان, بهترین فیلم درام, بهترین فیلم نامه, بهترین موزیک متن
جوایز بفتا :
بهترین فیلم, بهترین کارگردان, بهترین تدوین, بهترین فیلم برداری, بهترین موزیک متن, بهترین فیلم نامه, بهترین صدابرداری |
|
|
تحلیل و بررسی از علی مدیری |
|
|
این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد. |
|
|
|
|
|
تحلیل فیلم میلیونر زاغه نشین |
|
|
همیشه با یاد او
مروری بر فیلم میلیونر زاغه نشین از سینمای هند
اسکار سال 2009 با وجود فیلمهای سرگذشت عجیب بنجامین باتن، میلک، خواننده، کشتی گیر و بچه عوضی، میلیونر زاغه نشین را نگینی بر انگشتری خود دید.
میلیونر زاغه نشین معرفی شده از سینمای هند با کارگردانی دنی بویل انگلیسی که
اولین اسکار کارگردانیش را برای این فیلم به دست آورد، در شب اسکار در آسمان شهر لس آنجلس افتخاراتی چند برای سینمای آسیا کسب کرد. قبل از اعلام بهترین فیلم 2008 و حضور شادمان عوامل فیلم میلیونر زاغه نشنین بر روی سِن، آنها 7 اسکار دیگر را در بخشهای کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی، فیلمبرداری، میکس، تدوین، موسیقی متن و بهترین ترانه صید کرده بودند که در نوع خود اعتباری برای یک فیلم آسیایی به حساب می آید.
دنی بویل کارگردان فیلمها و سریالهای تلویزیونی با چند فیلم سینمایی در کارنامه خود، با لنج به آسیا آمد تا بخت خود را از ایستگاه هندوستان برای سوار شدن به کشتی شهرت و موفقیت سینما امتحان کند و موفق شد علاوه بر خود، عوامل دیگری را هم با خود به داخل کشتی ببرد.
هندوستان کشور مردم علاقه مند به قصه و داستان است، لقب بالیوود بر این سینما، مقام دومی در تولید فیلم و شمار بالای کسانی که در این صنعت فعالیت می کنند، مهر تائیدی است بر علاقۀ مردم هند به سینما، با دوستدارانی که در کشورهای همسایه دارد.
زمانی در دهۀ 60 در کنار آپاراتهای اجاره ای و فیلمهای بروسلی، آپاچی، برزخی ها و فیلمهایی دیگر، حتماً یک فیلم هندی برای اکران فامیلی شرکت داشت. یا کمی جلوتر، زمان ویدئوهای اجاره ای، در کنار فیلمهای جیمزباند، سری فیلمهای فوتولوس، ضدصلیب و جن گیر، معجزۀ سیب و باراباس و فیلمهای ایرانی، حتماً یک فیلم هندی برای اجاره شب تا صبح لازم بود که ترانه های به یاد ماندنی این فیلمها تکمیل کننده جشنوارۀ یک شبه باشد.
با اینکه سینمای هند در کشور ما کمرنگتر از سابق شده اما هنوز طرفداران پر و پا قرصی چون مادرها را دارد که منتظرند شاید فیلمی ببینند در حدّ و اندازه های قانون، سنگام، مادر هند، شعله، آقای 420، آواره، اسم من دلقک، بوبی، کوچ کوچ کتاهه و دیسکو دنسرو... با ستارگانی چون راج کاپور، آمیتا باچان، درمندرا، ویجینتی مالا،سری دیوی، جی تندرا، دلیپ کومار، شیشی کاپور... و این سینما با بازیگرانی از نسلی جدیدتر مثل شاهرخ خان، امیرخان، سونیل شتی، سونیل دات، گوویندا، ریشی کاپور، آنیل کاپور، آجی دیوگان و سلمان خان برای ما غریبه و نا آشنا نیستند. البته غیر از مادرها، جایگاه سینمای هند برای کسانی که به این سینما احترام می گذارند تغییری نداشته و هنوز هم این سینما از دید خیلی ها محترم شمرده می شود و حالا میلیونر زاغه نشین برای این نسل تقریباً همان لذتی را دارد که زمانی قدیمی ها با دیدن فیلمهای مذکور می بردند.
روند داستان
شخصیتها: جمال و سلیم، دوبرادر، لاتیکا معشوقۀ جمال، مجری مسابقۀ کی میخواد میلیونربشه، مامان، رئیس گروه بچه های تکدی گر.
سوال اول برای ما: جمال چطور توانست برندۀ 20 میلیون روپیه شود؟
A تقلب B خوش شانسی C نابغه بود D این نوشته شده ( تقدیر)
عده ای کودک روی باند فرودگاهی کوچک سرگرم بازی هستند – دو پلیس موتور سوار آنها را تا محل زندگیشان تعقیب می کنند – مادر جمال و سلیم آن دو را به زور به کلاس درس می فرستد - معلم با کتاب سه تفنگدار بر سر جمال می کوبد...
برنامۀ تلویزیونی مسابقۀ کی می خواد میلیونر بشه
مجری از جمال می پرسد بازیگر فیلم زنجیر چه کسی است
عزم راسخ جمال برای امضای آمیتا باچان – سلیم امضای جمال را می فروشد.
مجری باز هم می خواهد بداند نوشتۀ زیر عکس سه شیر در تصویر نماد ملی هند چیست ؟
جواب این سوال نزد تماشاچی هاست.
سوال مجری: در دست راست راما خدای هندو چیست؟
حملۀ ضد مسلمانان به زاغه نشینها – مادر کشته می شود – جمال و سلیم در حین فرار، بچه ای را در هیبت راما خدای هندو می بینند – توجه جمال به تیروکمانی است که در دست راست اوست – آوارگی - پناه دادن لاتیکا...
سوال بعدی مجری: کدام گزینه آهنگ دارشان دو گانشیام است ؟
گذران زندگی سلیم، جمال و لاتیکا در میان انبوه زباله ها – سر رسیدن مامان – شهر و زندگی جدید در میان بچه های مجهول الحال – صحنۀ دلخراش نابینا کردن بچه ای توسط عوامل مامان– جمال برای خواندن آهنگ سورداس ِ دارشان دو گانشیام، از مامان که به این آهنگ علاقه دارد 50 روپیه می گیرد – حس برادری سلیم - فرار سلیم و جمال از دست مامان – لاتیکااااااااااااا – کسب و کار در قطار و تاج محل
سوال بعدی مجری: سیاستمداری که عکسش روی صد دلاری است.
جمال به دنبال لاتیکا – کار در رستوران با سلیم – دیدار اتفاقی جمال با بچۀ خوش صدایی که توسط مامان از دیده محروم شد و جمال صد دلار به او می دهد – جمال عکس روی صد دلاری را چنین شرح می دهد، پیرمردی کچل با موهای بلند شبیه دخترها در کناره های سر- دوست نابینایش می داند که او بنجامین فرانکلین است – لبخند لاتیکا با دیدن جمال – کشته شدن مامان به دست سلیم
مجری به دنبال مخترع روولور
تصویر مجسم سلیم با کلتی در دست در ذهن جمال
سلیم وارد دستۀ تبهکار جاوید می شود – سلیم با تهدید کلت، جمال را از خود و لاتیکا می راند- چند سال بعد – جمال در یک مرکز تلفن آبدارچی است – فرصتی برای جستجو و یافتن نشانی از لاتیکا یا سلیم
مجری : مکان سیرک کمبریج؟
چرا میدان کمبریج داخل کمبریج نیست – لندن مسابقۀ قایقرانی ای دارد از آکسفورد تا کمبریج – دیدار جمال با سلیم بعد از چند سال – یافتن لاتیکا در اسارت رئیس جاوید
مجری : اولین کریکت باز صد امتیازی؟
جمال جواب را نمی داند اما بیشتر ماندن در برنامه فرصتی برای رسیدن به لاتیکاست - مجری مخفیانه گزینۀ B را ازمیان 4 گزینه به عنوان جواب سوال به جمال می رساند – جمال از فرصت حذف دو گزینۀ فرعی استفاده می کند – A و C حذف می شوند – به مجری نمی شود اعتماد کرد – جمال گزینۀ D را انتخاب می کند – D درست است – ادامۀ برنامه فردا شب - مجری مشکوک به تقلب جمال است و او را به دست پلیس می سپارد – یک شبانه روز بازجویی از جمال به مرور داستان زندگی او منجر می شود – پلیس رای به بیگناهی او می دهد – حس برادری سلیم، لاتیکا را به سمت جمال می برد – مردم خواهان پیروزی جمال در مسابقه اند.
مجری : آتوس و پرتوس، نام سومین تفنگدارکتاب دوما؟
جمال جواب را نمی داند – اصرار در ماندن داخل برنامه و ریسک از دست دادن میلیونها روپیه جواب می دهد، لاتیکا تماس با سلیم از طرف جمال را جواب می دهد – لاتیکا هم جواب را نمی داند – کشته شدن سلیم به دست عوامل رئیس جاوید – جمال گزینۀ A را انتخاب می کند – جواب درست است – جمال، مرد 20 میلیون روپیه ای – آخرین حرف سلیم قبل از مرگ : خدا بزرگ است – دیدار عاشق و معشوق – جواب ما به سوال اول فیلم، با جواب فیلم یکی است – این سرنوشت جمال است - انتهای فیلم یک شوی هندی...
میلیونر زاغه نشین درامی عاشقانه است که از دل اجتماعی از حاشیه نشینان شهری به تصویر کشیده می شود، تلفیق سینمای هند با قاعده خواهی غربی، با وجود اکثر مؤلفه های هندی، موفقیت اثر بی شک مرهون تفکر و هدایت کارگردان انگلیسی و فیلمنامه نویسش با فیلمنامه ای استخوان دار است.
فیلم با مفصل قراردادن بخشهای مسابقه، ترتیبی اپیزودیک از زندگی جمال می شود، ترتیب مناسب سکانسها، بیننده را با وجود سفرهای چند در زمان سردرگم نمی کند.
عنوان فیلم دو کلمۀ متضاد در واقعیت است که در دنیای کنونی جزو اتفاقات نادر به حساب می آید طوری که این نام بیشتر به یک فیلم کمدی می ماند، روند فیلم نشان می دهد که این اتفاق نادر چقدر می تواند در دسترس هر کسی باشد، کاخ نشین باشی یا زاغه نشین.
با طرح سوالی در ابتدا، فیلم موضع خود نسبت به محتوایش را مشخص می کند و از آن پس می کوشد تا با به کارگرفتن عوامل مختلف، مسیری منطقی برای تفهیم موضع خود ارایه دهد.
ابتدای فیلم به همان سرعت فرار بچه ها از دست نیروهای فرودگاه، با موقعیت مکانی بخشی از فیلم آشنا می شویم که مربوط می شود به زاغه نشینان حاشیۀ شهر یا همان حلبی آباد خودمان، دوربین با جابجایی های سریع و انتخاب نماهای مناسب، ضمن کمک به درک صحیح ما از موقعیت مکانی، نشان از انتخاب درست دکوپاژ و قدرت، تدوینی دارد که قطع بین نماها را نرم و نامحسوس در اختیار بیننده قرار می دهد.
شخصیتهای فیلم جا افتاده و ملموس هستند که با توجه به اعتماد به بازیگران کم تجربه، می شود گفت که این جا افتادگی بازیها از هدایت خوب می آید، حتی قوی بودن فیلمنامۀ کار را هم می توان در این یکدستی بازیها دخیل دانست که توانسته اندک ضعفها را پوشش دهد و این قدرت یک فیلمنامۀ خوب است که می تواند برخی ضعفهای فیلم را در دیده ها کمرنگ کند. حضور دستیار هندی فیلمساز کمک فراوانی به بازیهای درخور و یکدست بازیگران بوده، در این میان نمی توان از توانایی های خود بازیگران چشم پوشی کرد که خود را به سطح فیلم رسانده اند، و نمی شود جسارت در انتخاب بازیگرانی کم تجربه در نقش های اصلی را نستود، به قولی فوتبالی، در کل، آنها جواب اعتماد تهیه کننده و کارگردان را با بازی مؤثرشان می دهند.
موفقیت فیلم خبر از همدلی و همکاری گروه در زمان تولید دارد، آنیل کاپور بخشهای قابل توجهی در اجرای مسابقۀ درون فیلم به جای گذاشته و این بخشها تماماً زیر سلطۀ اوست.
چهره ای که از پلیس در فیلم شکل می گیرد گر چه در نحوۀ برخوردشان با جمال بیننده را از خود منزجر می کنند، اما در انتها مایه های اخلاقی و رسیدن به منطقی واقع بینانه به جمال و مسیر زندگی او برای پلیسها، بیننده را متقاعد می کند که گرچه همۀ این اتفاقات سوءتفاهم این نیروها نسبت به متقلب بودن جمال بوده، اما آنها به نوعی به وظیفۀ قانونی خود عمل کرده و به این ترتیب از لیست سیاه بیننده حذف میشوند.
رفتار سلیم با تغییر محیط عوض می شود و شکل همان محیط را به خود می گیرد تا شخصیتی پا در هوا و بدون اصولی مشخص جلوه کند، منهای دو صحنه که حس برادری مانع از نابینا شدن برادرش می شود و دیگری در انتهای فیلم که لاتیکا را از دست رئیس جاوید به سوی جمال فراری می دهد تا مَثل قدیمی خودمان جان بگیرد، برادر اگر گوشت برادرش را بخورد استخوانهایش را دور نمی ریزد. این تغییرات برای دیگر شخصیتها نسبی است و آنها را از اصل خود دور نمی کند.
جمال از همان ابتدا شخصیتی رو به جلو دارد و ناامیدی را از خود و بیننده های همراه خود دور می کند و آنها را هم با خود به جلو می برد، نمونۀ بارز آن در نیمۀ اول فیلم، جایی است که برای امضای آمیتا باچان از مانع سختی چون فضولات می گذرد.
اما رابطۀ جمال و سلیم، جایی از این رابطه اندکی می لنگد، و آن تغییر رفتار شدید سلیم نسبت به جمال است، زمانی که با اسلحه او را از خود و لاتیکا می راند و بلافاصله نیز جمال را جا گذاشته و بدون آگاهی او به مکانی دیگر می رود و لاتیکا را هم با خود می برد. تا قبل از این بخش همۀ اتفاقات بین برادرها همان تنش های معمول برادری است، پس برای این عمل سلیم، سابقۀ بدتری برای او می طلبید تا بیننده چنان حرکت رذیلانۀ برادری را نسبت به برادرش بپذیرد، تنها جایی که می توان این عمل را به آن وصل کرد، سرقت و فروش امضایی است که جمال به دشواری از آمیتا باچان گرفته بود که این نمی تواند سند محکمی برای اسلحه کشیدن سلیم بر روی برادرش باشد، شاید اگر سلیم دست بزن داشت و چند باره حق جمال را پایمال می کرد، اسلحه کشیدنش هم باورپذیر می نمود.
اما لاتیکا به لحاظ قصه، مهمترین شخصیت جلوه می کند و نمادی کلی از عشق می شود، این شخصیت در هسته و مرکز محتوای فیلم قرار گرفته طوری که سرگذشت و سرنوشت جمال و به سمت میلیونها روپیه رفتنش، همه و همه گرداگرد مسئلۀ لاتیکا چون پوسته ای قرار گرفته اند، این شخصیت در لحظاتی هم که حضور فیزیکی ندارد در اکثر مواقع به واسطۀ جمال پررنگ می ماند.
جمال و لاتیکا بالطبع شخصیتهایی هستند که بیننده بیشتر با آنها همراهی می کند، رابطۀ این دو در ابتدا با توجه به شرایط موجود بیشتر یک نیاز است و به مرور، معجون عشق از دل این نیاز تهیه می شود و بر باور بیننده می نشیند.
موسیقی فیلم در ادامۀ موسیقی های هندی قرار می گیرد، اما بی شک از برجسته ترین این حیطه که بدل به یکی از نقاط قوت فیلم می شود، فارغ از مکمل بودن و به خورد تصاویر رفتن موسیقی در صحنه هایی چون فرار سلیم، جمال و لاتیکا از دست مامان و افرادش، یا حضور لاتیکا در ایستگاه قطار که با تعقیب و گریزی در چنگ سلیم گرفتار می شود، بیننده این موسیقی را در سرتاسر فیلم دلنشین نیز می یابد، همچون لحظات عاطفی فیلم که مربوط به می شود به جمال و لاتیکا، موسیقی این بخشها هم به نرمی با تصویر همراه می شود.
غنای موسیقی هند با کسانی چون راوی شانکار، کیشور کمار، لاتا مانگشکان، محمد رافی، شنکر جایکیشان و حالا رحمان، غیر از فیلمسازان، بعضی خواننده های غربی چون سارا برایتمن را به طرق مختلف به تلفیق بعضی آثارشان با این موسیقی برانگیخته و همراه کرده است.
در لحظات اوج فیلم، همراهی مردم با جمال و خواهان پیروزی او شدن، تبدیل یه یک مسئلۀ فراگیر می شود نظیر این صحنه ها را در فیلم علی ساختۀ آنتونی مان دیدیم، جایی که مردم محمد علی کلی (ویل اسمیت) را در تمریناتش و در گذر از کوچه پس کوچه های زئیر، با شادمانی همراهیش می کنند و خواهان پیروزی او برابر رقیبش هستند.
توجه به لایۀ زیرین فیلم که همان پرداختن به سوال ابتدای قصه است در طول فیلم، و دستمایه قرار دادن تقدیر و سرنوشت انسانها و درک این موقعیتها، جملۀ انتهای فیلم را بسیار شیرین می کند، جمله ای که در واقع همان پاسخ به سوال مطرح شدۀ ابتدای فیلم است، میلیونر شدن جمال در تقدیرش نوشته شده، طوری که در انتها می توان سوال کرد که جمال از کدام به کدام می رسد، از پول به عشق می رسد، یا از عشق به پول، آیا در سرنوشت جمال تنها میلیونر شدن نوشته شده؟
سرنوشت از کجا می آید، از آسمان می افتد یا باد می آورد، می دانیم که قرار نیست سرنوشت برای همۀ انسانها یکسان باشد، همه به مسابقه ای راه پیدا کنند و با جیب پر خارج شوند، چگونه نظم و نظامی چون سرنوشت جمال در سرگذشت او هدفمند جلوه می کند، چگونه می شود اتفاقات پیرامون را دید و تفسیر کرد و از آن بهره جست؟
فیلم جواب تمام این سوالها را در لایه های زیرین خود دارد که تبلیغی می شود برای نظم و نظام موجود در کل هستی، برآمده از مدیریتی مافوق تصور بشری، و از نظر این حقیر حتی می تواند یک فیلم دینی نیز لقب بگیرد.
و فیلمساز در انتها با بازگشت به یکی از اصول فیلمهای هندی، ادای احترامی می کند به این سینما و دوستداران رقص و آواز دسته جمعی.
همیشه به یاد او
|
|
|
با تشکر از سعید سرخی بابت گرافیک و مهناز عابدینی بابت ویراستاری |
|
|
|
|
|
|
|
|
این تحلیل تحت کپی رایت سایت سینماسنتر و با شماره Cwa.34 برای بار اول به تاریخ 26-03-2011 در انجمن سینماسنتر منتشر شده است، لذا هر گونه کپی از این نوشته بدون مجوز نویسنده و سایت سینماسنتر CinemaCenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب میگردد. |
|
|
تحلیل و بررسی از علی مدیری |
|
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی