ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.24- نقد و بررسی فیلم War Horse توسط جیمز برادینلی
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در جمعه, 05 آبان 1391 19:33
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 4733
|
War Horse |
|
اسب جنگی |
|
|
War Horse |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : استیون اسپیلبرگ
کارگردان : استیون اسپیلبرگ
نویسنده : لی هال
ژانر: درام ، جنگی
تاریخ نمایش: 25 دسامبر 2011 در امریکا
موزیک : جان ویلیامز
بودجه : ؟؟؟؟؟؟
فروش کلی : در حال اکران
کشور سازنده: امریکا (هالییود)
IMDB Rate :7.4 از 10 |
بازیگران |
جرمی اروین(البرت ناراکوت)
پیتر مولان(تد ناراکوت)
امیلی واتسون(رز ناراکوت)
نیلس انستروپ(پدر بزرگ)
|
افتخارات و جوایز |
نامزد جایزه گلدن گلاب تا به امروز در بهترین بازیگر موزیک متن
و بهترین فیلم |
امتیاز جیمز برادینلی از 4ستاره : ستاره کامل |
|
|
منتقد : جیمز برادینلی |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
استيون اسپيلبرگ در طول 20 سال اخير كار خود اغلب يك فيلم مردم پسند را با يك پروژه جدي همراه كرده است. بنابراين در سال 1993، او «پارك ژوراسيك» را با «فهرست شيندلر»، در سال 1997، «دنياي گمشده» را با «آميستاد» و در سال 2005 «جنگ دنياها» را با «مونيخ» اراده ميكند. اكنون «ماجراهاي تن تن» و «اسب جنگي» را داريم كه همراه با هم و احتمالاً براي همان مخاطبها اكران ميشود. اسپيلبرگ سال ها فيلم هاي دراماتيك ساخته است و بحث در اين است كه «اسب جنگي» در ميان فيلم هاي با حداقل ميزان موفقيت قرار دارد. آن را اسپيلبرگ كوچك مي نامم و در كنار «هميشه» و «قلاب» قرار مي دهم. «اسب جنگي» به هيچ وجه فيلم بدي نيست اما به نظر مي رسد كه بيشتر حس تبديل شدن به حماسه و ارتباط گسسته اي با تصاوير جنگ جهاني اول دارد. ضربه احساسي آن تأثير چنداني ندارد، جذابيت اوليه «اسب جنگي» داستان آن نيست كه چگونه ما را وادار به احساس مي كند بلكه تأثير آن در بازآفريني جنگ هاي بزرگ و كار بسيار خوب دوربين توسط فيلمبردار جانوس كامينسكي است.
«اسب جنگي» ماجراهاي جوئي را دنبال مي كند، اسبي كه در دوون Devon به دنيا مي آيد و بزرگ مي شود و تنها اسب آلبرت (جرمي ايروين) پدرش، تد (پيتر مولان) و مادرش رز (اميلي واتسون) است. هنگامي كه مالك زمين (ديويد توليس) آنها را تهديد به موقوف كردن مزرعه تا زمان پرداخت اجاره مي كند، تد جوئي را به سرگرد ارتش استوارت (بنديكت كامبرباث) مي فروشد و او سوار بر اسب به ميدان جنگ در جنگ جهاني اول مي رود. بعد از اينكه استوارت كشته مي شود آلمان ها جوئي را مي گيرند. در طي چند سال بعد، او آمبولانس و واگن هاي حمل اسلحه را حمل مي كند و حيوان خانگي يك دختر روستايي فرانسوي (سلين بوكنز) و پدربزرگش (نيلس آرستروپ) مي شود. به محض اينكه آلبرت به سني مي رسد كه بتواند وارد ارتش بريتانيا شود، بدون معطلي براي يافتن جوئي به خطوط مقدم مي رود. او سرگردان است چراكه يافتن اسب محبوبش سخت تر از پيدا كردن سوزن در انبار كاه است. مشكل اصلي كه اسپيلبرگ و فيلمنامه نويسان ريچارد كورتيس و لي هال با آن مواجه هستند، ساختار است. رمان مايكل مورپورگو از ديدگاه اسب نوشته شده است – چيزي كه ارائه آن بر روي پرده بدون رسيدن به نتيجه آقاي اد تاكتيكس كه هزينه هاي توليد را تا حد زيادي كاهش مي دهد، بسيار مشكل است. فقط در فيلمهاي انيميشن است كه حيوانات مي توانند صحبت كنند و احمق به نظر نرسند. بنابراين اگرچه شخصيت اصلي در فيلم جوئي است اما «اسب جنگي» بر شخصيت هاي انساني در صحنه هاي حضور اسب تأكيد بيشتري دارد. نتيجه اين است كه با افراد پيوستگي احساسي پيدا مي كنيم. اين به جوئي مربوط مي شود كه تا كجا در فيلم پيش برويم اما پيشرفت احساسات براي يك اسب روي پرده، حتي اسبي كه به او وجه انساني داده شده باشد، مشكل است. از آنجائي كه بسياري از لحظات احساسي «اسب جنگي» به حيوانات مربوط مي شود، توانائي اسپيلبرگ در به دست گرفتن مخاطب در اينجا همانند ديگر كارهاي او مؤثر نيست. ايروين شخصيت ساده آلبرت را بازي مي كند كه به سختي مي توان او را شناخت يا با وي همدردي كرد. بازي او هم گسترده و هم مهار شده است، شايد به اين خاطر كه همبازي يك اسب شده است. اما قدرت «اسب جنگي» تصويري است كه از جنگ جهاني اول ترسيم مي كند.
All Quiet on the Western Front شناخته شده ترين داستان سنگرها است اما فيلمهاي بسيار كمي (مخصوصاً فيلمهاي اخير) هستند كه در كنار آن قرار مي گيرند. اگرچه اسپيلبرگ همان ميزان رئاليسم خونين را كه در «نجات سرباز رايان» بكار گرفته در «اسب جنگي» بكار نمي برد، اما تعارض در آن به طور مؤثري وجود دارد. اسبهاي جنگي با توجه به طبيعتشان، چيزهايي متعلق به گذشته بودند و ميليونها اسب در طول جنگ كشته شده اند. اسپيلبرگ اين عوامل را مانند هر فيلمساز ديگري كه در اين زمينه كار كرده بكار مي گيرد. يك صحنه خاص، كه در آن اسب گرفتار شده، توسط تانك به آرامي حركت مي كند، فاقد حس بودن استفاده از وسائل قديمي در جنگ مدرن را به تصوير مي كشد. و اين مثل وارد كردن چاقو به جدال با تفنگ است. بايد به زيبائي صحنه آخر اشاره اي كرد، آنجا كه آسمان با رنگهاي نارنجي و قرمز و زرد مي سوزد. چه به خاطر نعمت هاي غيرمترقبه و چه روشهاي بكار گرفته شده، غنا و گرمي رنگ ها كه زمينه را پركرده است، عنصر شعر گونگي را به لحظه اضافه مي كند.اينها انواعي از جلوه هاي بصري هستند كه نقاش ها بكار مي گيرند.
جان ويليامز به تصاويري كه اسپيلبرگ و كامينسكي خلق كرده اند امتياز كامل مي دهد. «اسب جنگي» همراه با «ماجراهاي تن تن» اسپيلبرگ را به صندلي كارگرداني برمي گرداند. «اسب جنگي» فيلمي مردم پسند است و بسيار بهتر از آن چيزي است كه نام آن نشان مي دهد اما فيلمي نيست كه نقطه اوج فيلمساز خود باشد.
با تشکر از سعید عزیز بابت تهیه بنر...
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی