نام: گوردون ویلیس Gordon Willis
تاریخ تولد: 28 می 1931
محل تولد: کوئینز-نیویورک
شغل: تصویربردار سینما
بیوگرافی اولیه:
گوردون ویلیس، متولد 28 می 1931 تصویربرداری آمریکایی است که بیشتر به خاطر فعالیتش در سه گانه "پدر خوانده" فرانسیس فورد کاپولا، "آنی هال" و "منهتن" وودی آلن شناخته شده است.
همکار تصویر بردارش، ویلیام فراکر، کار ویلیس را نقطه عطفی در قصه گویی بصری نامیده است، درحالی که یک منتقد اظهار داشته که ویلیس بیش از هر مدیر تصویر برداری دیگری سبک سینمایی دهه 1970 را به نمایش می گذارد. ترکیبات پیچیده ای که در آن ها صاعقه های تیره و روشن، ابهامات اخلاقی این دهه را نشان می دهد.
هنگامی که صنف تصویر برداران بین المللی یک نظرسنجی را در سال 2003 برگزار کردند، ویلیس در میان 10 تصویر بردار تأثیرگذار تاریخ سینما قرار گرفت.
مشخصه کاری:
کار ویلیس به خاطر توانایی اش در استفاده از فیلم سیاه و سفید با یک ظرافت و گویایی شناخته نشده همراه بود که در نسل فیلم های رنگی مورد تجلیل قرار گرفت؛ به عنوان مثال مطالعه دن کورلئونه در پدر خوانده و مرد گردن کلفت در پارکینگ، تمام مردان رئیس جمهور را ذکر کرده است. دوست تصویر بردارش، کونراد هال، او را شاهزاده تاریکی نامید اما ویلیس خود ترجیح می داد با معیار نسبیت بصری سخن بگوید: «من رفتن از روشن به تاریک، از تاریک به روشن، از بزرگ به کوچک و از کوچک به بزرگ را دوست دارم.» وی ضمن بحث درباره پدرخوانده گفت: «شما می توانید بگویید که این فیلم، یک رنگ آمیزی تیره شده است اما نمی توانید دو ساعت را در یک رنگ آمیزی تیره بگذرانید... بنابراین متوجه این هیاهوی زیاد، عروسی کوداچروم، شده اید. اکنون به داخل بر می گردید و باز تاریک است. به نظر من شما نمی توانید هر دو پا را در یک سطل سیمان قرار دهید و آن ها را برای کل فیلم آن جا رها کنید. این کار نمی کند. شما باید این نسبیت را داشته باشید.»
فرانس فورد کاپولا، کارگردان، درباره ویلیس می گوید: «او درکی طبیعی از ساختار و زیبایی دارد.» زمانی که ویلیس به خاطر ظرفیتش جهت استفاده از نگارگری، برای تعریف نه تنها نگاه بلکه مضمون و احساس یک فیلم تحسین شد، ضمن صحبت از فیلم سازی معاصر در سال 2004 گفت: «من خوشحالم که مردم می توانند پرواز کنند، سگها می توانند صحبت کنند و هر چیز مخربی می تواند روی پرده شکل پیدا کند اما خیلی از چیزهایی که انجام گرفته است، فاقد ساختار یا سلیقه است. همان طور که در گذشته نیز پرسیده ام: آیا کسی می تواند تعریفی از یک دوربین به من ارائه بدهد؟ آن، یک ابزار، وسیله ای برای یک منظور است. هم یک منبع نور است و هم هر چیز دیگری که بتوانید روی پشتتان بگذارید. آن ها همه به معنی تبدیل حرف مکتوب به تصاویر متحرک که داستانی را تعریف می کنند، هستند.»
مشخصه دیگر ویلیس در کارهایش، فیلم برداری در ساعت جادویی پیش از شفق، هنگامی که خورشید پایین است و درخششی طلایی پدید می آورد، می باشد. ویلیس استعاره ای از کهرباهای گرم برای نشان دادن درخشش خاطره برانگیز گذشته ها، در سکانس های ویتوی جوان پدر خوانده 2 خلق کرد که بسیاری از فیلم ها پس از آن، از این تکنیک سینمایی برای به تصویر کشیدن آمریکای پیش از جنگ جهانی دوم کپی برداری کردند.
زندگی اولیه:
ویلیس در استوریا کوئینز نیویورک متولد شد. والدینش در تئاتر برادوی -پیش از اینکه پدرش فروشنده لوازم آرایش در برادران وارنر در بروکلین شود- رقاص بودند. ویلیس در کودکی عاشق فیلم شد. او می خواست یک هنرپیشه بشود و سپس به نور پردازی و طراحی صحنه علاقمند شد و پس از آن به عکس برداری روی آورد. او مدتی نیز قصد داشت یک عکاس مد (عکس بردار مدل هایی که در طول زندگی در دهکده گرینویچ می شناخت) بشود. ویلیس می گوید: «همان طورکه آن ها می گویند من معنی خیلی چیزها را نمی دانستم و بسیار کودن بودم. نه پولی داشتم و نه شغلی.» سرانجام او از طریق آشنایان پدرش، به عنوان یک پادو در فیلم های مختلفی در نیویورک شروع به کار کرد.
ویلیس طی جنگ کره در نیروی هوایی ضمن پیوستن به سرویس نقشه برداری و عکس برداری، در یک واحد تصویر متحرک نیز خدمت کرد. ویلیس می گوید: «من چهار سال را به یادگیری هر چیزی درباره فیلم سازی گذراندم.» پس از ترک نیروی هوایی یکی از دوستانش به او کمک کرد تا به اتحادیه ساحل شرق در نیویورک ملحق شود. او به عنوان یک دستیار فیلم بردار شروع به کار کرد و بعد از 13 سال فعالیت در این زمینه، به یک کارگردان درجه اول تبدیل شد. او در صنعت تبلیغات، آگهی های تجاری بی شماری را فیلم برداری کرد و تعدادی مستند نیز ساخت که سبک اصلی فعالیتش را بسیار تحت تأثیر قرار داد. ویلیس در زمان مستند سازیش گفت: «شما حذف کردن را در مقابل اضافه کردن فرا می گیرید. افراد زیادی آن را درک نمی کنند.» و افزود: «من یک مینیمالیست هستم. همه چیز را به سبک های ساده می بینم. تعریف پیچیدگی به عنوان چیزی بهتر در طبیعت انسان است.» در سال 1969 ارام اواکیان، کارگردان، ویلیس را به کار در فیلمش انتهای جاده (1970) دعوت کرد. انتهای جاده اولین فیلم سینمایی ویلیس بود.
کارهای او:
ویلیس به کار برای برخی از مشهورترین کارگردانان عصر طلایی فیلم سازی آمریکا ادامه داد. او پارانویای شهری آمریکا را برای فیلم برداری سه فیلمی که آلن جی.پاکولا ساخت، کلوت (1971)، منظره اختلاف دید (1974) و تمام مردان رئیس جمهور (1976)، دریافت کرد. وی با هال اشبی در صاحب خانه (1970)، جیمز بریدجز در بیا پیدام کن (1973) و هربرت روس در سنت هایی از بهشت (1981) کار کرد. همچنین فیلم برداری سه قسمت پدر خوانده، ساخته کاپولا، و فیلم های دیگری ساخته وودی آلن از جمله آنی هال (1977) و منهتن (1979) نیز برعهده او بود.
ویلیس در سمیناری که سال 2003 درباره فیلم سازی برگزار کرد، گفت: «باورش سخت است اما بسیاری از کارگردان ها هیچ درک بصری ندارند. آن ها تنها یک درک داستان سرایی دارند. اگر کارگردانی باهوش باشد به من برای تصویر برداری آزادی عمل خواهد داد.» وی اضافه کرد: «این قضاوتی است که آنها بابتش پول پرداخت می کنند.» او در مصاحبه بعدی اش توضیح داد که هنگامی که او شروع به فعالیت در فیلم هایی کرد و در آن ها تغییراتی در ساختار بصری می داد، هیچ کسی آن حرفه را مخصوصاً در هالیوود به کار نمی گرفت. و ادامه داد: «من سعی نمی کردم متفاوت باشم؛ من فقط چیزی را انجام می دادم که دوست داشتم.» ویلیس در جواب یک مصاحبه گر که از او پرسید چه طور سبکش را بر ژانرهای مختلف و در کار با کارگردان های مختلف اعمال می کند، گفت: «شما به دنبال یک فرمول هستید اما هیچ فرمولی وجود ندارد. فرمول من هستم.»
ویلیس تا زمان ساخت پدرخوانده (1972) اکثراً از دوربین های رفلکس میچل با لنزهای بالتار یا کوک استفاده می کرد. پس از آن وی برای اولین بار در کلوت از تجهیزات پاناویژن استفاده کرد اما دوباره به استفاده از میچل ها در پدرخوانده 2 (1974) برای حفظ انسجام بصری دو فیلم بازگشت. در سال 2004 درباره فیلم برداری فیلم ها به صورت دیجیتالی از او پرسیده شد اما ویلیس در آن زمان در این زمینه هنوز شک داشت. او گفت: «موجودات زنده یکسان نیستند. سطوح تفسیری زیان خواهند دید.» وی افزود: «دیجیتال، شکل دیگر ضبط یک تصویر است اما جایگزین تفکر نخواهد شد.»
همکاری با فرانسیس فورد کاپولا و وودی آلن:
ویلیس پیش از آن که کاپولا به او بگوید که بدون او دو قسمت آخر پدر خوانده را نمی توانند بسازند، پیشنهاد هماری در آنها را رد کرده بود. چرا که کار او به خاطر تصویرپردازی کم نور، فیلم برداری کم نور و نیز در کنترل نور پردازی و نوردهی برای ایجاد سایه روشن های قرمز-قهوه ای که اشاره بر صحنه های تاریخی در پدر خوانده دو داشت، در زمینه فیلم برداری پیشگام بود. کمک های او به موضوعات داستان استحکام بخشید. برای مثال فیلم برداری مارلون براندو با چشمان پوشیده اش در سایه، یک قطعه از طراحی نورپردازی بود که از این واقعیت پیروی می کرد که گریم براندو باید از بالا روشن شود.
ویلیس می گوید که این رنگ است که فیلم های پدرخوانده را به هم کوک می زند. او می گوید: «ساختار بصری فیلم ها مال او بوده اما به کاپولا به خاطر به کارگیریش اعتبار داده است. من آدم آسان گیری نیستم.»
همکاری ویلیس با وودی آلن با ساخت آنی هال (1977) آغاز شد. ویلیس فیلم سازی با آلن را به راحتی تجربه ای توصیف کرد که مثل کار کردن با دست ها توی جیب ها است. در آنی هال او گرمی داستان عاشقانه آنی و الوی، خواننده در نیویورک، و نوردهی اضافی صحنه های کالیفرنیای فیلم را با فیلم منهتن الن (1979) که او در آن مسئول یک سرود پیروزی سیاه و سفید شکوهمندانه ساخته شده برای زیبایی و تنوع شهر شده است، مقایسه کرد. ویلیس که ایده اش استفاده کردن از صفحه نمایش عریض و تغییر شکل دهنده برای فیلم برداری بود، گفت: «ما هر دو حس می کردیم که نیویورک یک شهر سیاه و سفید بود.»
ویلیس در فیلم های صحنه های داخلی (1978)، خاطرات اکلیلی (1980)، کمدی جنسی یک شب نیمه تابستان (1982)، زلینگ (1983)، دنی روز برادوی (1984) و رز بنفش قاهره (1985) آلن هم کار کرد. آلن می گوید که کار با ویلیس به بهتر شدن مهارت های فنی اش کمک کرده است. هم چنین درباره او می گوید: «او یک هنرمند است. او تبدیل به یک ذوق برجسته شوخ طبعی شده است. او چیزهای زیادی به من یاد داد.»
جوایز و افتخارات:
ویلیس در دوره ای هفت ساله تا سال 1977 مدیر تصویر برداری شش فیلم بود که این فیلم ها 39 نامزدی جایزه اسکار را دریافت کرده و 19 جایزه را برنده شدند. در بین این جوایز سه جایزه برای بهترین تصویر برداری بود. این واقعیت که ویلیس یک نامزدی واحد را دریافت نکرد موضوعی مورد بحث و جدل بود. غیبت های مکررش از نامزدهای این دوره هم به انزجار آشکارش از هالیوود و جلوتر از زمان کار کردنش نسبت داده شده است. زمانی از وی نقل قول کردند که درباره هالیوود گفته است: «من فکر نمی کنم از مقدار خیلی زیادی ذائقه خوب رنج ببرد.» ویلیس بعداً دوبار نامزد اسکار شد. یک بار برای باز آفرینی ابتکاری تصویر برداری دهه 1920 اش در زلینگ ساخته وودی آلن و بار دیگر برای قسمت 3 پدرخوانده (1990). در سال 2009 در افتتاحیه جوایز فرمانداران آکادمی، ویلیس را به عنوان دریافت کننده جایزه افتخاری آکادمی به خاطر یک عمر کار هنری انتخاب کردند.
کارگردانی و بازنشستگی:
ویلیس یک فیلم، پنجره ها، را در سال 1980 کارگردانی کرد. او قبول کرده که این فیلم یک اشتباه بوده است و بعدها درباره کارگردانی گفت که او واقعاً آن کار را دوست نداشته است. او همچنین ادامه داد: «من رابطه خوبی با هنرپیشه ها داشته ام اما می توانم چیزی را که انجام می دهم، انجام بدهم و دست بکشم. نمی خواهم که خیلی خیال پردازی کنم. نمی خواهم آن ها ساعت دو صبح تلفن کنند در حالی که می گوید من نمی دانم کی هستم.»
آخرین فیلم ویلیس، خود شیطان (1997)، به کارگردانی پاکولا بود. ویلیس از تصمیمش برای بازنشسته شدن گفت: «من از تلاش برای بیرون کشیدن هنرپیشگان از تریلرها و ایستادن زیر باران خسته شده ام.»
نکات جزئی درباره او:
در یک دوره هفت ساله چشمگیر، از 1971 تا 1977، هفت فیلم که او در آنها به عنوان مدیر تصویر برداری کار کرده بود، 39 نامزدی اسکار را دریافت کرده و 19 اسکار را از آن خود کرد. از میان این جوایز سه اسکار برای بهترین تصویر برداری، پدرخوانده (1972)، پدر خوانده 2 (1974) و آنی هال (1977)، و شش اسکار برای بازیگری جین فوندا، مارلون براندو، جان هوسمن، رابرت دنیرو، جیسون روباردز و دیان کیتون بود. در کمال تعجب ویلیس موفق به کسب یک نامزدی واحد برای خودش در طی این دوره نشد.
فیلموگرافی
§ End of the Road (1970)
§ The Landlord (1970)
§ Klute (1971)
§ The Godfather (1972)
§ The Godfather Part II (1974)
§ The Paper Chase (1973)
§ The Parallax View (1974)
§ All the President's Men (1976)
§ Annie Hall (1977)
§ Interiors (1978)
§ Manhattan (1979)
§ Stardust Memories (1980)
§ Pennies from Heaven (1981)
§ Zelig (1983) — نامزد جایزه اسکار.
§ Broadway Danny Rose (1984)
§ The Purple Rose of Cairo (1985)
§ Presumed Innocent (1990)
§ The Godfather Part III (1990) — نامزد جایزه اسکار.
§ Malice (1993)
§ The Devil's Own (1997)
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی