ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.94- نقد و بررسی فیلم Kiss Kiss Bang Bang توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 17 اسفند 1391 15:18
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 3669
|
Kiss Kiss Bang Bang |
|
|
|
|
Kiss Kiss Bang Bang |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : جول سیلور
کارگردان : شین بلک
نویسنده :شین بلک
ژانر: درام ، کمدی
تاریخ نمایش: 11 نوامبر 2005
فیلمبردار: مایکل بارت
موزیک: جان اوتمن
بودجه: 15 میلیون دلار
فروش: 25 میلیون دلار
زمان فیلم: 103 دقیقه
کشور سازنده: اتریش
IMDB Rate :7.7 از 10 |
|
بازیگران |
رابرت دونی جونیور
وال کلیمر
میشل موناگان
کوربین برنسن |
افتخارات و جوایز |
---- |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 2.5 ستاره
|
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
«براي ساخت يك فيلم، يك دختر و يك اسلحه كافي است». پاولين كائل بعد از ديدن پوستر فيلم در ايتاليا و ترجمه آن با عنوان «Kiss Kiss Bang Bang» تصحيح كرد. چهار كلمه اي كه او مي تويسد شايد كوتاه ترين عبارتي باشد كه بتوان در مورد اساس يك فيلم تصور كرد.
جاذبه آن چيزي است كه ما را جذب و در نهايت رماني كه تازه متوجه مي شويم كه فيلم هاي نادري بالاتر از اين سطح هستند، نااميد مي كند.
شين بلك در فيلمنامه هايش با دخترها و اسلحه هاي زيادي سر و كار دارد مقل اولين، دومين و چهارمين «Lethal Weapon»، «The Long Kiss Goodnight» و «The Last Action Hero». اكنون «Kiss Kiss, Bang Bang» را كارگرداني مي كند، او يك كاما و با اي كار چيزهاي زياد ديگري اضافه مي كند. بعد از «Domino» توني اسكات كه راوي در آن مي گويد: «هرگز نمي گويم كه همه مفهوم آن چيست» ، در اينجا راوي با تماشاچي حرف مي زند، با كلماتي مثل: «نگران نباش، من ارباب حلقه ها رو ديدم، نمي خوام 20 دفعه يك فيلم رو ببينم». هر دو اين فيلم ها ممكن است كناره گيري فيلمنامه چارلي كاوفمن براي «Adaptation» باشد كه در آن روند نوشتن فيلمنامه بخشي از داستان مي شود.
«Kiss Kiss Bang Bang» كند مي شود و تا حدي پيش مي رود كه مي بينيم هيچ مفهومي ندارد. آيا اهميت دارد؟ دو پاسخ: 1) نه، هنگامي كه آنچه روي پرده اتفاق مي افتد بدون توجه به طرح اصلي به تنهايي عمل مي كند . 2) بله، وقتي كه مي توانيم ببينيم فيلم به سادگي روي چرخ حود مي چرخد. فيلم توسط هري لاكهارت (رابرت دوني جونيور Robert Downey Jr.) بازيگر نيويوركي كه به لس آنجلس آمده است، روايت مي شود. دوني در (2003) «The Singing Detective» كه درباره كارآگاهي است كه داستان خود را نقل مي كند نيز نقش آفريني كرده است. «Kiss Kiss, Bang Bang» براي مخاطب نسبتاً خاص ساخته شده و اگر به طور كلي با ژانر كارآگاهي و به ويژه با آثار ريموند چندلر آشنا باشيد، مؤثر خواهد بود (فيلم پنج فصل دارد كه ازعناوين فيلم چندلر گرفته شده است). اما آيا اين عناوين از فيلمنامه هري لاكهارت گرفته شده يا خارج از ذهن او بوده و گفته كه فيلمنامه شين بلك سطح ديگري دارد؟ مثل زيرنويس در «Domino» است كه نقطه نظر متفاوتي با راوي دارد. اما بازبيني آن را جلو مي برد.
«Kiss Kiss, Bang Bang» سرشار از كمدي و خلاقيت است اما نه از ديدگاه هوشمندانه آن. شخصيت ها و طرح داستان تضمين نمي كنند كه بلك بايد برگردد و داستان خشك و بي روحي را به جاي خنده هاي بي پروا و ساده لوحانه روايت كند.با اين حال فيلم كمدي است. ترجيح مي دهم زيرنويس خودم را اضافه كنم: «گرفتم! گرفتم!». فيلم با صحنه كار هري به عنوان كودكي شعبده باز كه دختري را با اره از وسط به دو نيم مي كند و دختر فرياد مي كشد: مي خواهم هنرپيشه بشوم، آغاز مي شود. فلش فوروارد به سال هاي بعد در لس آنجلس نشان مي دهد كه با گي پري ملاقات مي كند، او كسي است كه قبول كرده كارآگاهي خصوصي را به او آموزش دهد و او را به ضيافتي در هاليوود مي فرستد جايي كه هارموني فيث لين (ميشل موناگان) را در آنجا مي بيند. رهري زنان لس آنجلس را اين گونه رواست مي كند: «انگار كسي آمريكا را از ساحل شرقي برداشته و تكان داده و همه دخترهاي عادي را نگه داشته». اوضاع وخيم تر مي شود چراكه هري دو انگشت خود را از دست مي دهد، انگشت اثر انگشت دارد، اگرچه خطر انگشت نگاري به ميزان قابل توجهي با مسئله نداشتن انگشت كاهش مي يابد. اين موضوع در بررسي مجموعه قتل هايي رخ مي دهد و روند اين بررسي بر هارموني فيث لين تأثيرگذار است. فيلم متن دقيقي دارد: به عنوان فصل دقت كنيد The Lady in the Lake، اسلحه اي به درون درياچه پرتاب مي شود و فرمول دختر و اسلحه را يادآوري مي كند.
من فيلم را دوبار ديده ام، فكر مي كردم بار دوم آن را بهتر درك كنم. نكته اصلي درك آن نيست. ديالوگ براي توضيح هر چيزي يا پيشبرد داستان نيست. ديالوگ براي ديالوگ بودن وجود دارد. هنگامي كه شخصيت ها صحبت مي كنند، نشانه اي از سبك گفتاري آنهاست. ديالوگ و هر چيز ديگري در فيلم در جايگاه خود قرار دارد. از هر چيز تكه كوچكي در بشقاب بگذاريد، در نهايت سير مي شويد اما چه چيزي خورده ايد؟ كار دوني را دوست داشتم كه فيلم را طوري نوشته كه گويي در آن زندگي مي كند. اما آيا لازم بود آن را دو بار ببينم؟ واقعاً نه، آيا بايد يك بار آن را ببينيد؟ مسلماً نه.
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترپایگاه
تحلیلی و خبری سینماسنتر نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد.
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی