ترجمه نقدهای منتقدین جهان
Cwr.02- نقد و بررسی فیلم Midnight in Paris توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در پنج شنبه, 04 آبان 1391 18:54
-
نوشته شده توسط مدیریت سایت
-
بازدید: 3652
|
Midnight in Paris |
|
نیمه شب در پاریس |
|
|
Midnight in Paris |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : Stéphane Foenkinos
کارگردان : وودی آلن
نویسنده : وودی آلن
تدوین : Anne Seibel
ژانر: رمنس و کمدی
تاریخ نمایش: 10 June 2011 در آمریکا
فیلمبردار: داریوش خنجی
فروش کلی : 17 میلیون دلار
بودجه: 148 میلیون دلار
کشور سازنده: امریکا (هالییود)
IMDB Rate :8.1 از 10 |
بازیگران |
اوون ویلسون : گیل
راچل مک آدامز : اینز
کورت فولر : جان
|
افتخارات و جوایز |
------ |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره کامل |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
حاوي اسپويلر ! نميتوان « نيمه شب در پاريس» را بدون بحث درباره فانتزي دلپذير در قلب اين كمدي جديد وودي آلن مورد بررسي قرار داد. نتايج فستيوال كن مشخص شده اما باز هم ميتوان اين فرصت مناسب را داشت كه راز داستان را با مطالعه نام شخصيتها حدس زد: «گرت Gert». يادآور كداميك از ساكنين پاريس است؟
فيلم نوعي روياپردازي است. داستان با زوجي كه همراه با والدينشان (پدر و مادر زن) تعطيلات را در پاريس ميگذرانند آغاز ميشود. جيل (اوون ويلسون) و اينز (راشل مكآدامز) عاشق يكديگرند اما شايد آنچه حقيقتاً جيل دوست دارد بهار پاريس است. او يك فيلنامهنويس هاليوودي است كه هنوز در رؤياي اينست كه روزي رماني بنويسد و به نويسندگان آمريكائي كه روح آنها را در استشمام هر نفس احساس ميكند چون فيتزجرالد، همينگوي و نيز اسطورههاي دهه 1920 پاريس بپيوندد . جيل ميخواهد در پاريس زندگي كند. اينز مايل است در حومه شهري در آمريكا جايي كه افراد طبقات بالاي اجتماعي ساكن هستند، اقامت داشته باشد مانند پدر و مادرش. جيل از هر كافه كه شايد زماني همينگوي يك بار آنجا بوده معني شاعرانهاي استنباط ميكند. اينز دوست دارد خريد كند. يك شب، جيل گم ميشود و روي پلكان كليسايي مينشيند، نيمه شب ناقوس بزرگ به صدا در ميآيد و يك پژو بزرگ قديمي با يك عده شبزندهدار از راه ميرسد. آنها از او دعوت ميكنند كه به جمع آنان ملحق شود. اسكات و زلدا فيتزجرالد هم بين آنها هستند. وودي آلن براي توضيح اين جادو تلاشي نميكند. لزومي ندارد و نيازي نيست كه ما هم باور كنيم اين واقعيت است يا خيال. مهم نيست. جيل به مسير ديگري متمايل ميشود و خود را دوره جاز و اسطورههاي آن زمان مييابد. رمان او قرار بود درباره مردي باشد كه به يك فروشگاه قديمي فرار ميكند و اكنون اينجا زمان و مكاني است كه او هميشه آرزوي آن را داشته است. بعضي تماشاچيان ممكن است تأثير خاصي از «نيمه شب در پاريس» بگيرند. اين تماشاچيان گروهي هستند كه با فيتزجرالد، همينگوي، گرترود استاين و آليس ب. توكلاس و نيز هنرمنداني چون پيكاسو، دالي، كول پورتر، مان راي، لوئي بونوئل و تام اليوت آشناني دارند. آلن بعضي آشنائيها را با نسل آنها فرض ميكند اما بعضي از بينندگان سردر گم ميشوند چراكه سواد فرهنگي در فيلم ديگر ضرورتي ندارد و بعضي ممكن است تحت تأثير زيادي قرار بگيرند. زلدا زيبا است، اسكات عاشق اوست و اين عشق براي او شگون ندارد. همينگوي با جملات رسمي صحبت ميكند. وودي آلن بايد وقت زيادي را صرف نوشتن اين فيلمنامه كرده باشد. البته جيل، شخصيت وودي (تقريباً در همه فيلمهاي آلن چنين شخصيتي وجود دارد) و روياي او، آرزويي برآورده شده و جذاب است. يكي از صحنههاي جالب برگشت زمان در اين فيلم جايي است كه جيل با بونوئل همراه است. جيل به او پيشنهادي براي يك فيلم ميدهد: گروهي از مهمانان براي شام دور هم نشستهاند، بعد از اتمام غذا، آنها با شگفتي تمام درمييابند كه قادر به ترك منزل نيستند. بونوئل ميپرسد: چرا نميتوانند؟ و جيل توضيح ميدهد: «خب نميتونن» و بونوئل ميگويد كه اين هيچ حسي را به وي القا نميكند. اگر ايده داستاني و شايد نام بونوئل زنگي را به صدا درنياورند، احتمالاً اين صحنه ارتباطي با تماشاچي برقرار نميكند اما آلن به خوبي از اين موضوع آگاه است و سعي دارد فيلم را براي هر بينندهاي زيبا ارائه دهد. اوون ويلسون كليد جذابيت فيلم است. اوست كه جيل را در ستايش قهرمانان دهه 1920 اش صادق و مشتاق ميكند. جيل نميتواند تصور كند كه او با همه اين افراد ملاقات ميكند و آنها با او مهربان هستند – اگرچه در آن زمان آنها هنوز خود را اسطوره نميدانند. آنها نويسندگان جواني مانند جيل هستند. يكي ديگر از مهرههاي باارزش فيلم كتي بيت است. او هم شبيه گرترود استاين است: يك امريكائي اهل عمل، مهربان و صبور كه بو ميكشد و استعدادها را مييابد. او خود را به عنوان يك مهره به خوبي تجسم ميكند. آدريانا هم هست، او كه قبلاً مورد علاقه براك و موديگلياني بوده و اكنون عاشق پيكاسو است و شايد هم به زودي به جيل علاقمند شود. در مقايسه با عشاق قبلي، جيل تواضع خوشايندي دارد. در اين ضمن، زندگي در زمان حال جريان دارد، با عروس آينده جيل و پدر و مادر همسري كه از او بابت عيبتهاي هر شب دلخور هستند. و داستان ديگري در اين سفر بين گذشته و آينده وجود دارد كه نشان ميدهد حسرت عناصر خود را با يك حركت تغيير ميدهد. «نيمه شب در پاريس» چهل و يكمين فيلم وودي آلن است. او خود نويسندگي فيلمها را بر عهده دارد و با لطافت طبع و جذابيت فيلمهايش را كارگرداني ميكند. او را ميتوان گنجي براي سينما دانست. «نيمه شب در پاريس» كارآزمودههاي خسته فستيوال كن را نيز تحت تأثير قرار داده است. چه با آن ارتباط برقرار بكنيم و چه اين ارتباط برقرار نشود، چيزي در آن وجود ندارد كه فيلم را نپسنديم. «نيمه شب در پاريس» فيلمي براي همه است.
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنتر www.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی