Limon Tour
World Guide
DriveZona
Tranzito
شنبه, 01 ارديبهشت 1403
ثبت نام
صفحه اصلی  >  سینمای جهان  >  ارزشگذاری فیلم جهان  >  Mwr.08- ارزشگذاری فیلـــم: دختری با خالکوبی اژدها (2011)

ارزشگذاری سینمای جهان

Mwr.08- ارزشگذاری فیلـــم: دختری با خالکوبی اژدها (2011)



نام فیلم: دختری با خالکوبی اژدها (2011)

کارگردان: دیوید فینچر
نویسنده: استیگ لارسن (براساس رمانی از استیون زیلیان)
مدیر فیلمبرداری: جف کروننوث
موسیقی: ترنت رزنور، اتیکوس راس
تدوین: کریک باکستر، آنگوس وال
تهیه کننده: شان چافین، اسکات رودین، سورن استیرموس، ال سوندبرگ


بازیگران
:
دنیل کریگ
رونی مارا
کرستوفر پلامر


خلاصه داستان: مایکل بلومکوئیست با کمک لیزبث سلندر، یک هکر کامپیوتر، در جستجویی زنی است که 40 است گم شده...


نظر نویسندگان سینماسنتر درباره فیلم:
سینماسنتر
سینماسنتر
فرخ فرمان
دختری با خالکوبی اژدها فیلمی ست که در ابتدا و تا نیمه بیننده را به این فکر می اندازد که قرار است بیننده یک شاهکار باشد. اما متاسفانه با عبور از دو سوم ابتدائی فیلم وارد بخشی از داستان می شویم که کاملا فیلم را در ورطه ضعف قرار می دهد.
فینچر که دارای پیش زمینه مناسبی در ساخت آثار جنائی و پلیسی است در دختری با خالکوبی اژدها بار دیگر وارد این عرصه می شود. داستانی خوب در کنار طرحی جدید و تغییراتی خاص فینچرT تشکیل فیلمی را می دهد که تیتراژ مناسبی دارد، خوب و هوشمندانه آغاز میشود، خوب پیش می رود، نفس را در سینه بیننده حبس می کند، هیجان فوق العاده ای دارد و کیفیت عالی ای را عرضه می کند و در نهایت زمانی که قرار است از این همه چیزهای خوب نتیجه گیری شود فیلمساز کاملا الکن عمل می کند و فیلم وارد بخش ضعیف خود می شود.

به طور کلی درباره فیلم میتوان گفت که فرم فیلم کاملا دقیق شکل گرفته به طرزی که فضای جنایت و سرمای حاکم بر زندگی ثروتمندانه خانواده ونگر را از همان 20 دقیقه ابتدائی می توان دریافت. فرم فیلم به نظر من با بیننده صحبت می کنه و اونقدر بر تصویر سازی و رسانائی تصویری تاکید داره که خیلی از جریانات و رازهای ماجرا را تنها با تصاویر میشه دریافت. تصاویری که در بخشهای مهمی بدون دیالوگ هم رسانا هستند. در خیلی از سکان های دریافت کاراکترهای فیلم از جریانات پشت پرده خانواده نتیجه گیری به بیننده محول میشه و این خیلی خوبه چون بیننده رو وادار به کنکاش در آنچه دیده می کنه. اما این کنکاش مسلما در سینما ممکن نیست و ممکنه بیننده کاهی اوقات عملا متوجه خیلی موارد نشه.
صحنه خیره شدن هریت در عکسهای گذشته به سوی دیگر خیابان عملا در نسخه ای باکیفیت 1080p و بیت ریت بالا و امکان عقب جلو کردن برای چند بار هم به سختی قابل تشخیص است و تنها با دیدن ادامه فیلم و اضافه شدن عکسهای بعدی ست که میتوان اصل ماوقع را تشخیص داد.
با این حال دیدن فیلم در منزل با امکانات زیاد کاملا دلچسبه.
فضای برفی ابتدای فیلم در میانه و انتها واضح و بدون برف می شه و این همزمانه با از بین رفتن پرده های مختلف زندگی ونگرهاست
فیلم دختری با خالکوبی اژدها در یک جمله از دید من به شکل زیر:
شروعی خوب، داستانی پر کشش و با جزئیات بسیار، رمز گشائی ای رو به ضعف و پایانی کاملا ضعیف. درباره انتهای فیلم میتوان گفت که فیلم دارای یک بخش مفصل پایانی است. بخشی که به راحتی میشد 20 تا 30 دقیقه از آن را حذف کرد. با این که زمان فیلم تا دو سوم ابتدائی کاملا مفید است در حدود 40 دقیقه پایانی و در حالی فیلم کاملا رمز گشائی شده آنقدر دارای تکست و ماجرای اضافه می شود که فیلم نه تنها ضربه میخورد که از بابت پایان بندی نابود می گردد.

به نظر من داستان سورس هم در نوع خود دارای ایراد های اساسی است که این ایرادها را دیوید فینچر می توانست در اثر خود حل کند. در واقع وقتی که فینچر به سراغ فیلمی رفت که 2 سال قبل از او کس دیگری آنرا ساخته بود و خوب هم آنرا ساخته بود دیگر دلیلی نداشت تا به همان فیلمنامه و داستان وفادار بماند. تغییراتی در اصل فیلمنامه میتوانست 80 درصد ضعفهای داستان و خط سیر آنرا از بین ببرد. اصولا پیگیری جریانات ونراستورم در پایان ماجرا موضوعیت نداشت و انتقام شخصی مایکل و پولدار شدن لیزبث عملا هیچ کمکی به خط سیر داستان نکرد که هیچ آنرا در پایان بیش از حد سر در گم و بلاتکلیف کرد. فینچر عملا فرصت ارائه فیلم خود با برداشت خاص از فیلمنامه اصلی را از دست داده است. با این حال وقتی نسخه سوئدی را دیدم متعجب تر شدم. چون در واقع فینچر از ضعف هائی هم که در فیلم وجود نداشته، ضعف تولید کرده. این هم از نکات اسباب تعجب در این ساخته فینچر بود.

به هر روی پایان فیلم چیز خاصی نداره و این شاهکار سه چهارمی با یک پایان الکن عملا بدون کارائی خاصی میمونه. آخر کار از دیدن این فیلم پشیمان نیستم. احتمالا یکبار دیگر سه چهارم ابتدائی فیلم را خواهم دید بدون این که فکر کنم که یک چهارم دیگری هم وجود دارد. دختری با خالکوبی اژدها فیلمی ست با یک امتداد بسیار عالی در میانه که میتوانست واقعا شاهکاری از طرف فینچر باشد، اما متاسفانه نیست. فیلم با حال و هوائی که در میانه داستان پیدا می کند شباهت غیر قابل انکاری به هفت دارد. فیلم برداری و قاب بندی مناسب سبب شده تا فرم کار خوب شکل بگیرد و فضا عالی ترسیم شود. اینها همه نکات قابل اعتنا و خوب فیلم هستند و در کنار این موارد موسیقی به مشوش کردن ذهن بیننده در بین سیر حوادث کمک می کند که البته گاهی هم خوب نیست، اما در کل قابل قبول است.

در پایان باید گفت که فیلم دختری با خالکوبی اژدها با اندکی تغییرات و کاستن از زمان 2 ساعت و 38 دقیقه اش میتوانست یکی از آثار بسیار عالی سال 2012 باشد. اما متاسفانه این اتفاق به دلایل اشتباهات خود فینچر رخ نداده با این که فیلم در عمده زمان قوی است در نهایت به جای مناسبی ختم نمی شود.
امیدوارم شاهد کارهای کامل تری از فینچر باشیم.
برای این فیلم امتیاز 5 را در نظر می گیرم و فکر می کنم که امتیاز مناسبی ست.

با توجه به این که نه دیدم به زندگی اینگونه است و نه هدف فیلم برایم اهمیتی دارد، کلیت فیلم از دید بنده بی مفهوم و بی معنی ست، چرا که سازنده به دنبال ایجاد دیدگاهی از زندگیست که در تضاد کامل با تفکرات بنده است. خاطرم هست که بعد از دیدن فیلم "آخرت" ساخته کلینت ایستوود نیز دچار چنین حالتی شدم، اما ساخت سینمائی اثر سبب شد که فیلم برایم ارزشمند تر جلوه کند و کلیت دید سازنده را زیر سوال نرود. اما "درخت زندگی" کاملا روبرویم ایستاده و با تمام سینمائی که ندارد، برداشت بنده را از زندگی به چالش میکشد و این دقیقا همان جائی است که نمی توانم با فیلم مرتبط شوم.

از دید من ساخته طولانی مالیک نه در فرم به موفقیتی دست یافته و نه در محتوا و در منتهی الیه تلاشش توانسته تشکیل دهنده یک نوا و نمای بسیار طولانی و خسته کننده باشد که اثری از سینما در آن دیده نمی شود.
نکته ای دیگر که در مورد این فیلم میشود گفت بحث بازی های آن است. بازی ها آنچنان در هم ریخته و سر در گم است که به سختی میشود برای بازی بازیگران و ریتم کار آنها مدلی جهت مثال پیدا کرد. شان پن با این که در فیلم نقش چندانی ندارد اما شاید در یکی از ضعیف ترین کارهای خود توانسته نقشی بازی کند همانند بازیگری که تازه همین امروز با سینما و نمایش آشنا شده. براد پیت بازی ای منظم تر دارد اما در نمایش نوع علاقه اش به زندگی و خانواده و فرزندانش به شدت ناموفق است. نه از بازی او میشود متنفر بودن را درک کرد و نه علاقمند بودن را و این دقیقا همان مشکلی ست که چاستین هم به شدت به آن دچار است که اتفاقا همین سردرگمی به بچه ها هم سرایت کرده است.

به نظر من بهترین بازی این نوا و نمای بلند باز میگردد به بازی فرزند ارشد خانواده که به خوبی از پس وظایفی که به او محول شده برآمده است، سوای این که بخواهیم دقیق شویم که این وظایف چیست.

متاسفم که دیدم به این فیلم اینقدر منفی است، متاسفانه بدترین فیلم خارجی ای که در 5 سال گذشته دیدم "درخت زندگی" بود.
برای این اثر امتیاز 2 را در نظر میگیرم که آن هم نه برای کارگردانی و فیلم نامه و بازی هاست، بلکه به خاطر لحظات محدودی است که تصاویر مستند فیلم با ترکیب موسیقی توانست سرگذشت کوتاهی از روزگار خورشید، زمین و کائنات را در برابرم به تصویر بکشد و باز صرف نظر از اینکه دلیل این کار چه بود، چون با نگاه به معنی آن همین ارزش هم در ذهنم خدشه دار می شود.
سینماسنتر
سینماسنتر
نازنین اختری

قبل از اکران فیلم دختری با خالکوبی اژدها، قبل از مشاهده این فیلم، بنا به سوابق درخشان آقای فینچر، تصور می‌کردم با شاهکاری روبه‌رو هستم که تا مدت‌ها فکرم درگیر خواهد شد، اما نشد! یعنی دختری با خالکوبی اژدها آن نقطه اوج و خارق العاده استاد فینچر نبود و شاید حتی اثری ضعیف و نا‌امید کننده به شمار رفت. گویی از تیتراژی کاملا عجیب و غیر قابل انتظار ضعف فیلم شروع شد و در نهایت هم با حفظ ضعف به پایان رسید. شروع فیلم و بهتر است بگویم نیمه ابتدایی فیلم زیبا، بدون نکات حاشیه‌ای، بدون اضافه کاری و شتابان سپری شد. در نیمه اول آشنایی با کاراکترهای اصلی، آشنایی با داستانی که در بطن فیلم است و در نهایت پل ارتباطی بین دو کاراکتر اصلی شفاف و زیبا بر دل بیننده نشست و دقیقا شروع نیمه دوم بود که زمان گویی پیش نمی رفت و فیلم از جان افتاد.
واقعا تصور نمی‌کردم ذوقی که برای مشاهده این فیلم داشتم اینچنین از بین برود.
دختری با خالکوبی اژدها، از دید من یک نمره منفی در کارنامه درخشان آقای فینچر بود.
نمره‌ای که برای این فیلم در نظر گرفتم، به پاس بازی زیبای رونی مارا، در کاراکتر لیزبث و نیمه اول زیبای این فیلم بود.
سینماسنتر
سینماسنتر
سهیل امیدوار
من چون قبلا هیچ مطلبی در مورد این فیلم نخونده بودم اصلا فکر نمی کردم فیلمش بصورت معمایی باشه، ژانری که من فوق العاده دوستش دارم و بخاطر همین علاقه زیادی که به این ژانر دارم شاید ایراداتی که توی فیلم بوده رو در نظر نگیرم.
به نظر من فیلم شروع فوق العاده ای داشت و رفته رفته منی که اصلا کوچکترین اطلاعی از داستان فیلم نداشتم رو مجذوب خودش کرد و فهمیدم که با یه فیلمی معمایی روبه رو هستم. انتظاری که من از دیدن قسمت دوم شرلوک هولمز داشتم و برآورده نشد و با مخلوطی از فیلم جکی چان و نجات سرباز رایان و .. روبه رو شدم، بگذریم.

فیلم در ابتدا دو موضوع خوب را شروع کرد و رفته رفته دو شخصیت اصلی رو به هم پیوند داد .
یک موضع این بود که چه بلایی سر هرییت اومده و موضوع دوم این بود که چطوری مایکل (میکائیل) از دردسری که توش افتاده نجات پیدا کنه.

ایرادی که در وهله اول به نظرم رسید شاید هم ایراد نباشه کیفیت عکس های سیاه سفید 50 سال پیش بود که وقتی اسکن شده بود از عکس های امروزی هم کیفیتش بیشتر بود همچین کیفیتی برای عکس های اسکن شده 50 سال پیش تعجب برانگیز بود ولی به هر حال برای پیشبرد داستان لازم بود. شایدم نسخه ای که من داشتم کیفیتش زیادی خوب بود.
در نیمه دوم داستان روند تحقیقات با وارد شدن لیزبث شتاب بیشتری گرفت ولی با این حال تخیل بیشتری هم وارد داستان شد، خصوصا پایان فیلم که لیزبث یک تنه چندین گروه تبهکار رو با یه تغییر چهره و جابه جا کردن پول به دام انداخت که وقعا تخیلی بودنش به حد اعلا رسیده بود.
نمیدونم چرا! ولی فضای داستان و اینکه یه کاراکتر زن به این باهوشی در داستان حضور داره و با ورودش همه چی سرعت چند برابر گرفت منو یاد رمان های سیدنی شلدون انداخت که بعضی از داستان هاش کاملا شبیه به موضوع این فیلم نیز هست.
با این حال من از قسمتی که به دنبال هرییت بودن خیلی بیشتر خوشم اومد و داستان دوم کمی شتابزده و سرسری پایان یافت برای همین به نظر من یه اشکال در فیلم ایجاد کرد ولی با این حال می شد با کمی اغماض از این موضوع چشم پوشی کرد.

در مجموع فیلم دختری با خالکوبی اژدها از جمله فیلم های مورد علاقه من هستش و با وجود اینکه فیلم دو ساعت و نیم هم زمان دارد اصلا و ابدا خسته کننده نبود و بیننده را به خوبی با خود تا پایان همراه می کند.
سینماسنتر
سینماسنتر
سروش ممدوحی
دختری با خالکوبی اژدها نام کتابی است از استیگ لارسن نویسنده سوئدی فقید که در سال 2004 از دنیا رفت. او که روزنامه نگاری به نام در کشور سوئد بود این کتاب را با قلم شیوای خود نگاشت البته این کتاب اولین سری از 3 سری کتاب های میلینیوم می باشد و جلدهای دیگر آن دختری که با آتش بازی می کند و دختری که به آشیانه زنبور لگد زد نام دارند. دختری با خالکوبی اژدها قبل از اینکه فینچر نسخه خود را درباره این کتاب پرطرفدار بسازد در کشور سوئد، زادگاه نویسنده، از هر 3 جلد این کتاب فیلم ساخته شده و دختری با خالکوبی اژدها به یکی از پرطرفدارترین فیلم های تاریخ سینمای سوئد تبدیل شد. اما فینچر با دید اینکه میتواند از اقتباس از این کتاب نسخه خود را آماده کند شروع به ساخت این فیلم کرد. همه با شنیدن اینکه فینچر میخواهد درباره این کتاب، فیلم بسازد هم تعجب و هم ذوق زده شدند اما داستان فرق می کرد، با شروع نگاشتن فیلم نامه،فینچر به دنبال بازیگران برای این فیلم رفت و در لیست بلند بالایی که برای این فیلم در نظر گرفته شده بود که در این بین می توان به اسکارلت یوهانسون ، آنجلینا جولی ، ناتالی پورتمن و... که برای نقش لیزبث سلندر دست و پا می زدند، اما در بین این نام های بزرگ بازیگری بی نام به نام رونی مارا برای این نقش انتخاب شد و برای نقش روبه روی لیزبث نیز دنیل کریگ که او را با فیلم های جدید جیمزباند می شناسیم، انتخاب گردید.
فیلم دختری با خالکوبی اژدها فیلمی است با فضایی کاملا تاریک که برای طرفداران سینما ساخته شده است و اگر بخواهیم فیلم فینچر را با نسخه سوئدی مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که فینچر با فضای تاریک گونه ای که به فیلم داده است فیلمی رویایی تر از نسخه سوئدی ساخته.با اینکه فیلم به هیچ عنوان از ارزش های نسخه سوئدی کم نمی کند اما باید این را در نظر داشت که فینچر با کمک فیلم نامه نویسان و عوامل تولید و انتخاب به جای بازیگرهای خود توانسته است فیلمی یک دست و پیروزمندانه تری را بسازد. فیلم داستان روزنامه نگاری را روایت می کند به نام میکائیل که به دلیل کنجکاوی های بیش از اندازه خود در کارهای سیاسی شغل خود را در مخاطره قرار می دهد و به ورشکستی می رسد و حتی تهدید به زندان و... اما این آغازگر خط روایت داستان است و استیگ لارسن برای میکائیل در داستان خود نقشه ها کشیده است. در روایت دیگر داستان ما با دختری روبه رو می شویم که طرز لباس پوشیدن و راه رفتن های او اصلا مساعد نیست و به دختران ولگرد بیشتر شباهت دارد. اما دختری است تیزهوش و زبردست که برای افراد مختلف کار میکند و هر اطلاعاتی که از او درخواست می شود در اختیار آنها قرار می دهد. لیزبث سالندر با تیزهوشی و کار با کامپیوتر و هک کردن های آن ها توانسته است در شغل نیمه وقت خود اسمی برای خود دست و پا کند که از قراره معلوم یکی از این اطلاعاتی که باید او بدست آورد اطلاعاتی است درباره میکائیل که برای فردی به نام هنریک وگنر( کریستوفر پلامر) جمع می کند. هنریک فردی است پولدار که در جوانی نوه خود را از دست داده است او از تیزبینی میکائیل برای حل این مشکل که می خواهد بداند که چه بر سر نوه خود در سال 1966 آمده است استفاده می کند و با استخدام میکائیل برای این مشکل نقشه میکشد. میکائیل با کناره هم قراردادن پازل های اطلاعاتی کم و بیش به نوه وگنر نزدیک می شود و از دستیاران وگنر درخواست یک دستیار برای خود می کند که آنها نیز لیزبث سلاندر را پیشنهاد می کنند و این شروع همکاری این دو در داستان است..
نسخه سوئدی این فیلم دقیقا روال داستان با نسخه فینچر یکی است و همان روال در نسخه فینچر هم پیش می رود اما نسخه فینچر به مراتب تاریک تر و دراماتیک تر از آن نسخه است و پیچیدگی های سینمایی خاصی دارد. فینچر قبل از تهیه این فیلم با کارگردانی فیلم هایی چون هفت و بازی و صد البته کلاب مشت زنی تبحر خود رو در ساخت فیلم های این چنینی نشان داده است و با تهیه این فیلم بعد از ساخت شبکه اجتماعی دوباره به فیلم های رمزآلود تاریک بازگشته است. فینچر با ساخت این فیلم دوباره ثابت کرده است که کارگردان زبر دستی است. دختری با خالکوبی اژدها صحنه های خشن و بعضا بدی دارد که تا درآوردن اشک بیننده نیز پیش می برد و صحنه های آزار جنسی لیزبث واقعا یکی از بدترین صحنه های این فیلم است. بازی بازیگرها در حد قابل توجهی فوق العاده است رونی مارا به زیبایی توانسته است نقشه خودش رو ایفا کند و جواب اعتماد فینچر را بدهد. دنیل کریگ نیز که او از نقشه جیمزباندی خود خارج شده است و نقشی متفاوت را در این فیلم به نمایش می گذارد و البته لازم می دونم این را هم اضافه کنم که در کنار رونی مارا واقعا بازنده مطلق است و به حق و انصاف رونی مارا با نامزدی در جوایز اسکار توانست جوابی از بازی زیبایش در این فیلم بگیرد.
دختری با خالکوبی اژدها تمام فاکتورهایی که از یک فیلم فینچری انتظار دارید برای شما فراهم میکند. بازی خوب بازیگران فیلم نامه ای قوی موزیک زیبای متن و صد البته تیتراژی بی نظیر و پر رمز و رازی که در فیلم می باشد شما را برای دیدن یک فیلم کاملا فینچری آماده می کند. در کل این فیلم را به عاشقان سینما و کسانی که منتظر دیدن تمام فاکتورهای یک فیلم خوب هستند توصیه می کنم و البته کسانی که دنبال دیدن فیلم های ساده هستند از دیدن این فیلم با افسردگی بیش از اندازه به دنبال فیلم دیگری خواهند رفت.
سینماسنتر
سینماسنتر
پرنیان ابراهیمی
فیلم دختری با خالکوبی اژدها را دوست داشتم.
تیتراژ فیلم به نظر من با فضای فیلم کاملا سازگار بود: به شدت تیره و پر استرس و با ضرباهنگی بالا. از نظر من این تیتراژ و همینطور موسیقی متن فیلم، در آشفته کردن ذهن بیننده کاملا موفق بوده و از همان ابتدا بیننده می فهمد که با چه فیلمی رو به رو خواهد بود.
داستان فیلم با حالت سردرگم کننده ای شروع می شود و همین بیننده را کاملا با خود همراه و متمرکز ماجرای فیلم می کند. ماجرای هریت جالب است، شاید از همان ابتدا بتوان حدس زد هریت زنده است ولی اصلا نمی توان حدس زد ممکن است چه بر سر این دختر آمده باشد و آیا واقعا زنده است یا نه؟

شاید پایان فیلم کمی تصنعی و بی ربط باشد به خصوص ماجرای حل مشکل میکل توسط لیزبت، ولی به نظر من این چیزی از ارزش های فیلم کم نمی کند.
رونی مارا به خوبی و با مهارت تمام توانسته است لیزبت را به تصویر بکشد و بیننده را کاملا با نقش خودش همراه کند: دختری که در دنیای هک و کامپیوتر همتا ندارد اما از لحاظ شخصیتی همچنان ناپخته و حتی بچه باقی مانده است. دنیل کرگ هم اگر چه نقشش را خوب بازی کرده اما وقتی با مارا در یک صحنه قرار می گیرد، به نظر من به خاطر بازی خوب و بی نقص مارا، محو می شود!
سینماسنتر
سینماسنتر
علی بیات
فیلمی بسیار خوش ساخت و نسخه مقتبس شده از فیلمی با همین نام ساخت کشور سوئد در سال 2009 و سوال اینجاست که تنها دو سال صبر برای ساخت اقتباس از یک فیلم دیگر و آنهم اقتباس کامل کافی است؟ به نظر می رسید که این زمان کمی است تا همه فراموش کنند که فیلمی با این نام البته با زبان غیر انگلیسی تنها دو سال قبل ساخته شده است. همین دلیل کافی است تا فیلم در گیشه شکست بخورد و برخی از منتقدین این فیلم را از کار های ضعیف فینچر بدونند. فیلمی که به راحتی می توان گفت تنها عناصر فیلم تغییر کردند و نوع تدوین فیلم تفاوت داشت و در غیر اینصورت می توان نسخه دوبله سوئدی را دید. ولی در هر صورت فینچر، فینچر هست و دیدن هر فیلم او لذت بخش است، چون نوع ساخت های فینچر است که فیلم هایش را متفاوت می کنند. فینچر حال و هوای رمز آلود تری به فیلم بخشید و با یک تدوین فوق العاده فیلمی به مراتب بهتر از نسخه اصل ساخت که در این راه از بازیگران بزرگ هالیوود همچون دنیل کریگ نیز بهره گرفت. به نظرم فیلم دختری با خالکوبی اژدها چند سال دیگر فیلم با ارزش تری نسبت به زمان حال خواهد شد.
سینماسنتر
سینماسنتر
علی معصومی
دختری با خالکوبی اژدها از دو منظر عمده قابل بررسی است. از نگاه روند ساخت فیلم و مقایسه آن با نسخه اصلی و دیگری ساختار فیلم

دختری با خالکوبی اژدها قسمت اول از سه گانه میلنیوم استیگ لارسن نویسنده سوئدی است که در چند سال گذشته همواره یکی از پرفروشترین کتاب ها در سطح جهان بوده است. در سال 2009 فیلمی با همین عنوان با بودجه ای 13 میلیون دلاری در کشور سوئد ساخته شد که به فروش جهانی بیش از 100 میلیون دلاری دست پیدا کرد و با امتیاز بالای 7.8 از سایت imdb جایگاه مناسبی نزد عامه تماشاگران سینما دارد.
در این میان سوال اساسی آن است که دلیل ساخت دوباره چنین فیلمی با 2 سال اختلاف در حالی که نسخه سوئدی و اصلی آن فروش و سود مناسبی داشته و مورد توجه عامه طرفداران سینما قرار گرفته چیست؟ بنده هیچگاه نتوانستم جوابی بر این سوال پیدا کنم که چه چیز باعث می شود که فینچر باشگاه مبارزه، هفت، بازی و... دست به چنین خودکشی سینمایی بزند؟ آیا ایده در سینما آنچنان نایاب شده که دیوید فینچر دارای امضا و مولف را به چنین بازسازی نامعقولی ای وادار کند؟ آیا دیوید فینچر آنچنان مبهوت رمان و فیلم اصلی بوده که حتی به فکر برطرف کردن گپ های نسخه اصلی نیافتاده؟ اگر جواب این سوال مثبت است و فینچر فیلم اصلی را کامل می دانسته، پس اصولا چرا دست به بازسازی آن زده!؟ و در نهایت سوال بنده این است که آقای فینچر، چرا؟

در مورد وجه دوم و نگاه به نسخه فینچری فیلم هم نکات فراوانی وجود دارد.
مشکل فیلم از همان ابتدا و در تیتراژ آغازین خودنمایی می کند. تیتراژی که برای موزیک ویدئویی از لیدی گاگا بسیار مناسب می نماید تا فیلم رئال. تیتراژی سورئال که به تنهایی جذاب است اما آن زمان ناچسب بودن خود را نشان می دهد که ناگاه وارد فضای رئال راهروی دادگاه می شویم. تیتراژی گل درشت که بیش از هر چیز به علائق کارگردان به ساخت چنین کلیپ های کوتاهی باز می گردد. نکته بعدی درمورد هریت است که 40 سال پیرمردی ثروتمند را در تعلیق نگاه داشته، داستان فیلم در مورد روز ناپدید شدن این دختر است اما دلیایل مستحکمی به جهت تمایل شدید پیرمرد به هریت برای بیننده هویدا نمی شود. بار درامی که باعث می شود بیننده این رابطه را باور کند در فیلم وجود ندارد و آن چیزی که باعث پیشبرد داستان می شود شیوه معمایی آن است نه میزان بار دراماتیک.
یکی از تفاوت های اندک نسخه اصلی فیلم با نسخه فینچری، پرداخت فضای معماگونه است که از زمان ورود بلومکویست به ایستگاه راه آهن و حرکت ماشین در فضای وهم آلود دهکده محل سکونت پیرمرد حس دلهره آور مناسبی به بیننده منتقل می شود. پس از آن با اتفاقاتی روبرو هستیم که بلومکویست را با لیزبث پیونده زده و باعث حل معمای 40 ساله پیرمرد می شود. تا این نقطه با فیلمی متوسط روبرو هستیم که البته با اختلاف هزینه 77 میلیون دلاری از نسخه سوئدی موسیقی، فضا سازی، ادیت و فیلم برداری بهتری دارد بعلاوه بازیگران گران قیمت هالیوودی که لازمه آن هستند. پس از این زمان و در 20 دقیقه آخر بیننده شاهد نابودی هر آنچه است که توسط کارگردان ساخته شده. بیننده باید 20 دقیقه اضافه بر روی صندلی خود منتظر تیتراژ پایانی باشد، مانند آنکه شما از خوردن غذا سیر شوید اما مجبور باشید که 20 قاشق دیگر نیز بخورید، نتیجه واضح است؛ تهوع.
در این 20 دقیقه بی دلیل، بی منطق و ناچسب شاهد ثروتمند شدن لیزبث هستیم که احتمالا در ادامه ماجرا و قسمت های بعدی فیلم کمکی به پیشبرد داستان خواهد کرد اما همچنان برای فیلم اخیر ناچسب و اضافه است. در نهایت و در لحظات پایانی فیلم شاهد شاهکار گپ های فیلم هستیم، لیزبث ثروتمند، هدیه ای گران قیمت برای بلومکویست تهیه کرده اما در زمانی که برای دیدن او مراجعه می کند وی را با معشوقه اش می بیند و هدیه را به سطل می اندازد! نکته آن است که در ابتدای فیلم گفته شده که لیزبث از ریزترین جزئیات زندگی بلومکویست آگاه است!

در نهایت لحظه ای در ذهن خود قیاس کنید لحظات آغازین فایت کلاب 1999 را با لحظات آغازین دختری با خالکوبی اژدها 2011. بعد از 12 سال کسب تجربه، دختری با خالکوبی اژدها مرثیه ای است برای دیوید فینچر.
سینماسنتر
سینماسنتر

جدول ارزشگذاری فیلم دختری با خالکوبی اژدها:

فرخ فرمان نازنین اختری سهیل امیدوار سروش ممدوحی پرنیان ابراهیمی علی بیات علی معصومی ستاره نهایی نمره نهایی
(از 10)


6.3



جدول راهنمای ارزشگذاری فیلم:




عالی خیلی خوب خوب متوسط ضعیف بی ارزش


ارسال نظر


کد امنیتی
بارگزاری مجدد

تحلیل و بررسی ها

فروش ایالات متحده

53 $-M
فروش جهانی
3.4 $-M
فروش کلی
56.4 $-M

The Conjuring

 The Conjuring (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

279 $-M
فروش جهانی
308 $-M
فروش کلی
587.8 $-M

Despicable Me 2

 Despicable Me 2 (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

82 $-M
فروش جهانی
8.7 $-M
فروش کلی
90.8 $-M

Grown Ups 2

 Grown Ups 2 (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

33.7 $-M
فروش جهانی
--- $-M
فروش کلی
33.7 $-M

Turbo

 Turbo (2013) on IMDb

فروش ایالات متحده

72.8 $-M
فروش جهانی
110 $-M
فروش کلی
183 $-M

Pacific Rim

 Pacific Rim (2013) on IMDb

کپی رایت

این سایت تحت مالکیت مجموعه فرهنگی سینماسنتر میباشد و فعالیت آن مطابق قوانین میباشد، کلیه حقوق مطالب منتشر شده در این مجموعه متعلق به مجموعه فرهنگی سینماسنتر و مشمول قوانین کپی رایت و حفظ حقوق مولفین است. لذا هر گونه کپی برداری بدون قید منبع و نام نویسندگان نقض صریح قوانین کپی رایت محسوب گشته و مشمول مجازاتهای تعریف شده برای این نوع جرم می گردد. برای هر گونه برداشت از مطالب قبلا با مسئولان سایت هماهنگی حاصل نمائید.

سینماسنتر
مرجع نقد و بررسی فیلم و سریالهای تلویزیونی
 
تلفن: 
ایمیل: این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
وبسایت: http://CinemaCenter.ir

آمار سایت

بازدیدکنندگان
2746
مطالب
1050
وب لینک ها
6
نمایش تعداد مطالب
3382010
 

ما 20 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

آخرین اخبار

ورود/خروج

ثبت نام

*
*
*
*
*
*

پر کردن فیلد های ستاره دار ضروری است.