نام فیلم: نیمه شب در پاریس
کارگردان: وودی آلن
فیلمنامه: وودی آلن
مدیر فیلمبرداری: داریوش خنجی
تدوین: آلیسا لسلتر
آهنگساز: استفان رمبل
تهیهکنندگان: لتی آرونسون، جام رورس، استفن تننبام
بازیگران:
اون ویلسون
راشل مک آدامز
ماریون کوتیارد
کارلا برونی
آدرین برودی
آلیسون پیل
کری استول
کتی بیتز
خلاصه داستان: جیل که مشعول کار بر روی رمان اش است، بهمراه همسر و خانوادهاش به پاریس سفر میکند اما در آنجا اتفاقاتی عجیب برایش رخ میدهد...
نظر نویسندگان سینماسنتر درباره فیلم: |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
فرخ فرمان |
این فیلم را دوست داشتنی دیدم. رنگ عالی و البته اشباع شده که به نظر من برای فضای فیلم مناسب اما در کل زیادتر از حد طبیعی است. فیلم برداری مفید و استفاده کننده از تمام نکات ریز و مربوطی که باید در اثر می بود. یک فیلم نامه منسجم که به شکل مشخصی تمام نکات اضافه آن حذف شده، البته در نیمه پایانی این مسئله مشخص تر بود. موسیقی زیبا و کاملا در خدمت موضوع فیلم، به خصوص بخش هائی که مربوط به ماجراهای فیلم در ابتدای قرن 20 و همچنین قرن 18 می شد. و کاگردانی تأثیر گذار وودی آلن بر یک یک سکانس ها. از فیلم لذت بردم، هرچند که به نظر من می توانست بهتر از این هم باشد. و در پایان باید گفت که وودی آلن به خوبی با آرزوهای بینندگانش آشناست، بینندگانی که همه در آرزوی زندگی در گذشته به سر می برند. گذشته ای که از همین دیروز شروع شده و تا اعماق تاریخ ممکن است ادامه پیدا کند. |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
نازنین اختری |
یک تابلوی نقاشی خوش آب و رنگ؛ تابلویی که تصاویر در آن جان گرفتند و جان داشتند. نیمه شب در پاریس فیلمی برای سلیقه های متفاوت در این عصر بود، اینکه بنشینی و با موسیقی زیبای آن از تصاویر لذت ببری. به نظر من وودی آلن در این فیلم دست روی نقطه ای نهاد که شاید برای همه انسان ها در هر عصری آشنا و باورپذیر باشد. زندگی در گذشته و حسرت همیشگی آن! فیلم ریتم مناسبی داشت، ریتمی که نشانی از عجله و شتاب نداشت اما این ریتم آهسته نیمه اول باعث شد به نیمه دوم فیلم برتری نشان دهد و فیلم دقیقا زمانی به پایان برسد که انتظار نداشتی! موسیقی فیلم کاملا مناسب و در روند داستان مؤثر بود. فکر می کنم یکی از دلایل زیبایی این تابلوی پررنگ، این بود که انسان حسرتی را که شاید در زندگی بسیار و بسیار در ذهن مرور کرده بود با دیگران شریک می دانست و به این نتیجه می رسید که در میل به گذشته اندیشی اش تنها نیست. |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
هما توکلی |
بسيار كسل كننده. فضاسازي و تصاوير اوليه از پاريس، مخاطب را براي يك ادامه مناسب، آماده مي كند، اما داستاني كه با آن مواجه هستيم سطحي است. شخصيت هاي روال داستان (پندر، اينز و ... ) پرداخت مناسبي ندارند. به طور مثال: پندر نويسنده است؛ نويسنده ها با دامنه وسيع كلمات سر و كار دارند، بخوبي نحوه و جاي استفاده مناسب از كلمات را مي دانند اما اين نويسنده مثل نابغه هاي علمي كه به طور مثال تنها در موضوع رياضيات غرق شده اند و دامنه محدود كلمات دارند، صحبت مي كند. هيچ گونه تناسبي، تناسب اوليه يا حتي دليل اوليه براي نامزدي پندر و اينز وجود ندارد. اين ارتباط زياده از حد ناهماهنگ است. مشاجره ها بسيار سطحي، كليشه اي و كسالت آور هستند. (طوري كه اواخر فيلم از فست فوروارد استفاده مي كردم) بخش ديگر فيلم كه زمان گذشته است و با حضور «بت هاي ادبي» اتفاق مي افتد جز همان فضاسازي مناسب و جذاب چيز ديگري ندارد. پايان فيلم هم دور از انتظار نيست، با ريتمي تند به يك پايان مشخص مي رسيم. تنها گريم و فضاسازي خوب و موزيك مناسب بود، امتياز پنجي هم كه دادم براي اين موارد بود. |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
سروش ممدوحی |
وودی آلن و اثری همانند تمام آثار دیگرش: نیمه شب درپاریس، ویکی کریستیانا بارسلونا، منهتن، آنیهال و... همه اینها آثاری هستند از مردی که فکر کنم بهتر است اسم توریست جهانی را به او اختصاص دهیم و ای کاش فیلمی هم درباره ایران و زیبایی های بی چون و چرایش بسازد و اسمش را گشت و گذار در پارس بگذارد! تمام فیلم های وودی آلن چه خود بازی کند چه نه، با رنگ و لعاب خاصی آمیخته شده اند. نیمه شب در پاریس نمایی است زیبا و دیدنی از شهر پاریس که زیبایی های این شهر را نشان می دهد و آن فضای عاشقانه که هر که عاشق هم نباشد درشب های رؤیایی این شهر حتی المقدور عاشق خود شهر می شود. داستان فیلم و خود فیلم با ده دقیقه پر استرس آغاز می شود، چرا استرس؟ چون هیچ کس نمی خواهد این زیبایی ها با آهنگ عالی به اتمام برسد و همه در زیبایی های شهر پاریس غرق می شوند. بعد از 10 دقیقه نما عوض می شود و دو زوج از میان این زیبایی بیرون می آیند. وودی آلنداستان این زوج را تعریف می کند؛ یکی عاشق شهر خود و کشورش و دیگری عاشق شب های فرانسه است، شهری که زادگاه خیلی از نویسندگان بزرگ دنیاست از همینگوی تا ... بله وودی آلن تمام این نویسندگان و شعرا را به فیلم خود وارد می کند و در گشت و گذاری در نیمه های شب توسط گیل (با بازی اوون ویلسون) پدید می آید و سفری به گذشته های دور و نزدیک می کند، سفری که آروزیش را دارد و داستان خود را به برترین نویسنده های بزرگ تاریخ می دهد تا آن را ویرایش و غلط های آن را برطرف کنند. این تنها سرآغاز راه دراز گیل است! داستان فیلم در کنار زیبایی های پاریس و آهنگ زیبای فیلم در هم آمیخته می شود تا این فیلم نیز مانند تمام فیلم های دیگر وودی آلن به الماس درخشانی در کارهای او بدل شود. تمام فیلم هایی که وودی آلن ساخته است، فیلم نامه اش را نیز خود به نگارش در آورده است که از این نظر می توان او را خیال پرداز و رؤیاپردازی استثنایی قلمداد کرد. فیلم وودی آلن شاید برای سلیقه های خاص ساخته شده باشد، اما دیدن این آن در سالی که اکثر فیلم ها به گونه ای خاص ساخته شده اند، می تواند لذت بخش باشد و بیننده از دیدن این فیلم برای یک بار هم شده لذت ببرد!توصیه من این است که این فیلم را حتی المقدور یک بار هم شده نگاه کنیم و از زیبایی های پاریس و دنیای نویسندگان لذت ببریم! |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
پرنیان ابراهیمی |
به نظر من نیمه شب در پاریس فیلمی زیبا و دوست داشتنی بود که از دیدنش لذت زیادی بردم. آغاز فیلم فوق العاده بود. زیبایی های شهری زیبا و تاریخی به خوبی به تصویر کشیده شد، تصاويري بسيار زيبا با رنگ هاي شاد و زنده از پاريس که مثل رؤيا بودند. موسیقی همراه با این تصاویر کاملا هماهنگ و عالی بود. از طرف دیگر تاریخچه ای از مفاخر اوایل قرن بیستم که تقریبا همه دنیا با آنها آشنا هستند و آثارشان را خوانده و یا دیده اند معرفی شدند و به نظر من این هم یکی از جذابیت های داستان بود. ايده مطرح شده در فیلم هم به نظر من عالی بود. مطمئنا اگر نگوئیم همه ما، بسیاری از ما خيلي اوقات آرزو كرديم كاش در دوره زماني ديگری از گذشته متولد می شدیم و از زندگي لذت بيشتري مي بردیم. همين آرزو زمينه ساخت اين فيلم زيبا شد. كاش مي شد براي يک بار هم كه شده، من هم تجربه اي كه گيل داشت را تجربه مي كردم. كاش مي شد كه عمري داشت به درازاي تاريخ و از زیبایی های همه دوره هایش لذت برد. اين فيلم، اين آروز را در من قوي تر كرد. |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
علی معصومی |
نیمه شب در پاریس، فیلمی است برای دوستداران هنر شروع فیلم ناامید کننده است، به خود می گویم: ای وای باز هم از آن مشکلات زناشویی که هیچگاه پایانی ندارد. چقدر خسته کننده، اینز کس دیگری را برتر از نامزد خود می داند و ما باید تا پایان فیلم شاهد کشمکش های ناتمام گیل و پاول برای بدست آوردن دل اینز باشیم. ترجیح می دهم که زودتر بخوابم تا فردا سرحال باشم به جای آنکه تا پایان فیلم بنشینم و جدایی زوجین و یا احیانا خیانت ها را تماشا کن. اما دقیقا زمانی که قصد متوقف کردن فیلم را دارم، یک اسم آشنا به گوشم می خورد، اسکات فیتزجرالد! درست شنیدم!؟ لحظاتی بعد، ژان کاکتو و این آهنگ (Let's Do It, Let's Fall in Love) کول پورتر و چند دقیقه بعد، همینگوی، ارنست همینگوی! واو، وودی، شوخی می کنی (Are u kidding me)!؟ ماشین زمان دستمایه فیلم های بسیاری در تاریخ بوده و همچنان هم خواهد بود اما ماشین زمان وودی آلن منطقی ترین، زیباترین، کاملترین و علمی ترین ماشینی است که توسط بشر ساخته شده، فقط لازم است که نیت کنید و آن را بپذیرید، زمان در اختیار شماست. اولین گردش شبانه گیل در پاریس فوق العاده است، پر از لحظات طلایی، یکی از بهترین ها. وودی آنچنان از جهات مختلف تماشاگرش را مورد هجوم قرار می دهد که در مدت کوتاه بین آشنایی گیل با فیتزجرالدها تا آشنایی با همینگوی، فرصت فکر کردن را از ما می گیرد. آهنگ های این قسمت هم بشدت فوق العاده و مست کننده هستند، از کارهای کم نظیر کول پورتر بزرگ گرفته تا اجرای زیبای ژوسفین بیکر، در این میان بازی تأثیرگذار اون ویلسون (گیل) و آلیسون پیل (زلدا فیتزجرالد) هم بشدت خودنمایی می کند. سکانس طلایی دیگر زمانی است که آدریانا از گیل جدا می شود و نقطه ی آغازین آن ورود عصای سالوادور دالی به قاب تصویر است. بازی آدرین برودی (سالوادور دالی) بسیار عالی است، او توانایی خلق یک کاراکتر تمام و کمال را در کسری از زمان دارد و در این جا هم آنقدر خوب این کار را انجام می دهد که بیننده او را تنها در چند ثانیه می پذیرد. در مورد بازی ها هم نمی توان از بازی تأثیر گذار ماریون کوتیارد گذشت که در تمام قاب ها همانند پرتره ای زیبا خودنمایی می کند. گریم و انتخاب بازیگرهای وودی آلن هم عالی است، در یک کلمه می توان گفت که انگار تمام بزرگان معاصر زنده شده و به روی پرده آمده اند. پیشنهاد می کنم بینندگان فیلم تصاویر حقیقی تمام نام های بزرگ مطرح شده در فیلم را با کاراکترهای خلق شده توسط وودی مقایسه کنند تا به عمق زحمات و جاگذاری های بجا و درست کارگردان پی ببرند. در مورد بازی های نور و رنگ، ذکر این نکته ضروری است که به جهت استفاده از لوکیش های مختلف شهر هزار رنگ پاریس، این مزیت به فیلم اضافه شده و ارتباط خاصی با مسائل فنی ندارد. همگان می دانند که پاریس گالری نورپردازی و طرح و رنگ است و فیلم سازان فراوانی از این مزیت نسبی برای ساخت فیلم هایشان بهره می برند و این شهر را به عنوان لوکیشن خود برمی گزینند. اما دو مورد اصلی که باعث افت می شود، یکی به پایان عجولانه و زودهنگام و دیگری به نوع فیلمبرداری و تدوین دیالوگ های اغلب دو نفره باز می گردد. انتخاب اینزرت های غلط، زوایای دوربین نابجا و در کل سینک نبودن تصاویر در این گونه برداشت ها، حس مصنوعی بودن را کاملا به بیننده منتقل می کند. در مجموع بنده فیلم را بسیار دوست داشتم اما نمی شود از دو ایراد اساسی آن چشم پوشی کرد. اگر این دو نقصان وجود نداشت، بی شک، نیمه شب در پاریس برترین فیلم سال 2011 سینما بود، هرچند که تا این لحظه هم برای بنده همین طور بوده است. |
سینماسنتر |
سینماسنتر |
جدول ارزشگذاری فیلم نیمه شب در پاریس:
جدول راهنمای ارزشگذاری فیلم:
فروش ایالات متحده | |
53 $-M | |
فروش جهانی | |
3.4 $-M | |
فروش کلی | |
56.4 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
279 $-M | |
فروش جهانی | |
308 $-M | |
فروش کلی | |
587.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
82 $-M | |
فروش جهانی | |
8.7 $-M | |
فروش کلی | |
90.8 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
33.7 $-M | |
فروش جهانی | |
--- $-M | |
فروش کلی | |
33.7 $-M | |
فروش ایالات متحده | |
72.8 $-M | |
فروش جهانی | |
110 $-M | |
فروش کلی | |
183 $-M | |
این سایت تحت مالکیت مجموعه فرهنگی سینماسنتر میباشد و فعالیت آن مطابق قوانین میباشد، کلیه حقوق مطالب منتشر شده در این مجموعه متعلق به مجموعه فرهنگی سینماسنتر و مشمول قوانین کپی رایت و حفظ حقوق مولفین است. لذا هر گونه کپی برداری بدون قید منبع و نام نویسندگان نقض صریح قوانین کپی رایت محسوب گشته و مشمول مجازاتهای تعریف شده برای این نوع جرم می گردد. برای هر گونه برداشت از مطالب قبلا با مسئولان سایت هماهنگی حاصل نمائید.
ما 66 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی