داریوش خنجی متولد 21 اکتبر سال 1955 در تهران است. داریوش خنجی یکی از بهترین فیلمبرداران و مدیران فیلمبرداری سینمای دنیا محسوب میشود. او تاکنون به عنوان فیلمبردار و مدیر فیلمبرداری با کارگرانان بزرگ دنیای سینما کار کرده است که از جمله آنها میتوان به بزرگانی همچون عنوان ژان پیرجانت، دیوید فینچر، برناردو برتولوچی، آلن پارکر، رومن پولانسکی، سیدنی پولاک، وودی آلن، وونگ کار وای و میشائیل هانکه اشاره کرد که نمونهای کوچک از بهترین کارگردانان دنیای سینما هستند...
داریوش در تهران در سال 1955 از پدری ایرانیتبار و مادری فرانسوی متولد شد. پدرش یکی از تاجران موفق زمان خود بود و صنعت پنبه را در ایران به راه انداخت. همچنین پدر او صاحب دو سینما در مرکز تهران بود. سینماهایی که فیلمهای ایتالیایی فرانسوی را به نمایش در میآوردند. در سنین کودکی خانواده او به فرانسه نقل مکان کردند. داریوش با افزایش سن علاقه شدیدی به فیلم و دوربین پیدا کرد، بهطوری که اولین فیلم خود را در دوران نوجوانی با دوربینهای سوپر 8 ساخت. نوجوانی او بیشتر در حومه شهر پاریس میگذشت. او به مرکز پاریس میرفت و به تماشای فیلمهای ترسناک و خونآشامی در سینما مینشست. بعدها او به ایالات متحده نقل مکان کرد و به تحصیل در UCLA (دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس) پرداخت و پس از آن در رشته فیلم و هنر در دانشگاه نیویورک به تحصیلش ادامه داد. همچنین او در مرکز بینالمللی رشته عکاسی نیز در حال تحصیل بود. در زمانی که او در دانشگاه نیویورک در حال تحصیل بود دو تن از اساتید خود را تحتتاثیر قرار داد. اساتیدی همچون جوناس میکس و هگ مانوگیان که اساتید فیلم و هنر مارتین اسکورسیزی نیز بودهاند. این دو استاد بعد از دیدن هنر داریوش در فیلمبرداری از وی حمایت کردند، بطوریکه او توانست در این دانشگاه همه دانشجویان را تحت تاثیر هنر خود قرار دهد و بدینصورت توانست در اکثر فیلمبرداریهای دانشگاه شرکت کند و پای ثابت فیلمبرداریهای دانشجویان باشد...
داریوش پس از تحصیل در آمریکا به فرانسه بازگشت و تدوینگری را نیز فرا گرفت و پس از آن زیر نظر کارگردانان فرانسوی مشغول به کار شد، سینماگرانی همچون مارتین نویتن، مارتین شافر و پاسکال مارتی. او همچنین برای آگهیهای بازرگانی عکاسی میکرد و ویدیوهایی برای موسیقیدانان میساخت. او تصمیم داشت به زودی وارد دنیای سینما شده، کار با کارگردانان بزرگ سینما را در پیش بگیرد و هنر فیلمبرداری خود را به رخ همگان بکشاند. او اولین فیلم بلند خود را در سال 1989 آغاز کرد. فیلمی با عنوان Embrasse-moi که فرانسوی بود و متعلق به کارگردانی فرانسوی با نام مایکل روسیر بود. او پیش از همکاری در این فیلم، 4 فیلم کوتاه را فیلمبرداری کرده بود که اولین کار او به سال 1984 بازمیگشت.
بعد از فیلمبرداری این فیلم در سال 1990 دومین پیشنهاد خود را برای فیلم بلند دریافت کرد. فیلمی به نام Le trésor des îles chiennes که پس از این کار او توانست با یکی از کارگردانان بهنام سینمای فرانسه برای نخستین بار همکاری نماید. بعد از ساخت و اکران این فیلم، داریوش خنجی به درخواست ژان پیر ژونت (کارگردان مشهور فرانسوی و کارگردان فیلم "زندگی شگفت انگیر آملی پولان") برای فیلمبرداری فیلم جدیدش پاسخ مثبت داد که این همکاری سکوی پرتابی برای داریوش محسوب میشد. فیلم جدید پیر ژونت به نام Delicatessen ساخته شد. او در این همکاری توانست نامزد بهترین فیلمبرداری در جوایز فیلم سزار ایتالیا در سال 1991 شود تا نام داریوش را بر سر زبانها جاری شود. بعد از این فیلم او بار دیگر در سال 1995 همکاری دوبارهای با این کارگردان داشت و فیلم The City of
Lost Children را روانه پردههای سینما کرد. او دوباره در سال 1995 به خاطر فیلمبرداری این فیلم نامزد دریافت جایزه سزار شد. در این سال داریوش با یکی از بهترین کارگردانان هالیوود را شروع به همکاری نمود، دیوید فینچر از او خواست در فیلم دوم خودش یعنی se7en در کنارش باشد و مسئول فیلمبرداری فیلم باشد. او در این فیلم به شکلی فضاهای بسته و تاریک را فیلمبرداری کرده و به نمایش درآورد که تحسین همگان را برانگیخت که به عقیده خیلی از منتقدین موفقیت فیلم هفت فینچر بر پایه فیلبرداری بدون نقص داریوش خنجی استوار است. بعد از همکاری با فینچر او با یکی دیگر از کارگردانان بنام همکاری کرد. برناردو برتالوچی ایتالیایی فیلمبرداری Stealing Beauty را به دستان توانمند داریوش خنجی سپرد. سال 1996 را میتوان سال جدیدی در عرصه هنری داریوش خنجی دانست. چون او در این سال در همکاری با آلن پارکر برای فیلم Evita با بازی آنتونی باندراس و مدونا، موفق به نامزدی در جوایز
اسکار و بفتا برای رشته بهترین فیلمبرداری شد. این اولین نامزدی او در
اسکار بود که متاسفانه موفق به کسب آن نشد، تا به امروز این تنها نامزدی او در اسکاربوده است. بعد از این اتفاق او به فیلمبرداری در فیلمهای مختلف ادامه داد و سومین همکاری خود با ژانت را نیز پشت سر گذاشت. در سال 1999 اولین همکاری خود را در فیلم Ninth gate با رومن پلونسکی تجربه کرد. فیلمی که با بازی
جانی دپ همراه بود. او در ادامه سال 2000 با دنیبویل، دو سال بعد همکاری دومش را با دیوید فینچر و در سال 2003 اولین همکاری هنریاش را با وودیآلن در پیش گرفت. او همچنان به همکاری با کارگردانان بنام هالیوود ادامه میداد. در ادامه راه او با سیدنیپولاک، ونگکار وای، میشائیل هنکه همکاری کرد و آخرین فیلمبرداری خود را در سال 2012 برای میشائیل هنکه به نام "عشق" برنده جایزه
اسکار بهترین فیلم خارجی زبان و فیلم "تقدیم به رم با عشق" به کارگردانی
وودی آلن اشاره کرد.همچنین وی به خاطر همکاریاش با میشائیل هانکه به خاطر فیلم عشق برای بار سوم نامزد جایزه سزار شد.
اور در مورد وودیآلن میگوید: بهترین حس برای آلن موسیقی است. باید به همراه آلن نوازید و ریتم را پیدا کرد، اگر این اتفاق بیوفتد آلن همان آزادی را به شما میدهد که برای بداههگویی در فیلم میخواهید. همچنین
وودی آلن نیز در مورد خنجی گفته است او یک آرتیست به تمام معناست، یکی از بهترین فیلمبرداران دنیای سینما و شاید متفکرترین آنها.
بیشتر کارهای خنجی تاریک است. رعب و وحشت و سیاهی در فیلمهایی که او فیلمبرداری کرده موج میزند. شاید گزاف نگفته باشیم که هفت فینچر گل سرسبد این فیلمهاست. اما خنجی در دو کار آخر خود به خصوص "تقدیم به رم با عشق" فیلمی پررنگ و پر از نور را فیلمبرداری کرده، کاری که سومین همکاری او با وودیآلن بود.
داریوش خنجی میگوید: من خیلی احساس نمیکنم ایرانی هستم! در تهران متولد شدم اما سه ساله بودم که ایران را به مقصد پاریس ترک کردم. من فارسی حرف نمیزنم و زیاد فارسی بلد نیستم. پدرم ایرانی بود، مسن بود که من به دنیا آمدم. من نسبت به ایرانیها احساس خوبی دارم. فیلم کوتاهی را برای هنرمند ویدیو آرت، شیرین نشاط فیلمبرداری کردم. او من را به محمود کلاری، مدیر فیلمبرداری جدایی نادر از سیمین معرفی کرد. برای پروژه جدید اصغر فرهادی که در پاریس فیلمبرداری خواهد شد، گروه خودم را پیشنهاد دادم...
من عاشق این هستم که کارگردان جای دوربین را مشخص کند و فیلمش را به لحاظ بصری بازگو کند! بیشتر از خواندن فیلمنامه، داستان با باور بصری و فاصله دوربین برای بازیگر شکل میگیرد. گاهی به شیوهی تدوینی که کارگردان در ذهن دارد، اصلاحیهای پیشنهاد میدهم. مثلا پیشنهاد میکنم که دوربین روی تصاویر بماند و حرکت نکند. اما زمانی که با برتولوچی و رومن پولانسکی همکاری میکردم بیشتر تلاشم این بود که در خدمت آنها باشم و داستانی را به لحاظ بصری روایت کنم که میخواهند!
در سال 2013 خنجی آخرین کارش را برای جیمز گری انجام داده است. فیلمی با بازی ماریون کوتیار، جرمی رنر و خواکین فینیکس که ماجرایی در نیویورک دهه 1920 را روایت میکند. لازم به ذکر است این فیلم در جشنواره کن 2013 نامزد دریافت جایزه نیس میباشد و در قسمت مسابقه بهترین فیلم نامزد شده است..
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی