مقاله ها
Cwr.70- نقد و بررسی فیلم Cloud Atlas توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در شنبه, 13 آبان 1391 18:45
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 5252
|
Cloud Atlas |
|
اطلس ابری |
|
|
Cloud Atlas |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : لانا و اندی واچفسکی
کارگردان : لانا و اندی واچفسکی
نویسنده : لانا و اندی واچفسکی
ژانر: اکشن ، تخیلی
تاریخ نمایش: 26 اکتبر 2012
فیلمبردار: فرانک گریبی
موزیک: ریندهولد هیل
بودجه: 102 میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: 172 دقیقه
کشور سازنده: امریکا
IMDB Rate :8.4 از 10 |
بازیگران |
تام هنکس
هالی بری
هوگو ویوینگ
بن ویشاو
ژاو ژان
سوزان ساروندون
هوگ گرانت |
افتخارات و جوایز |
----- |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 4 ستاره |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : علی Joker |
|
زمانی که برای اولین بار مشغول تماشای فیلم "اطلس ابری" شدم، می دانستم که لازم است آن را دوباره ببینم. اکنون نیز که این فیلم را برای بار دوم دیده ام، می دانم دلم می خواهد آن را برای بار سوم هم ببینم؛ اما دیگر فکر نمی کنم که تماشای مکررش هیچ چیزی را حل کند. طبق توصیف چرچیل از روسیه، "هر معما در پرده ای از ابهام درون یک راز پوشیده شده است". اطلس ابری در لحظه اول مسحور می کند و در لحظات بعد انسان را به چالش می کشد که این موضوع بسیار عجیب است. این قطعاً یکی از بلند پروازانه ترین فیلم هایی است که تا به حال ساخته شده. دنیای کوچک نقد فیلم با تفسیرهای آن همواره بر این اصل استوار بوده است که توضیح هرچیز از خارج آن را پیشنهاد می کند. توضیح یک اثر هنری باید در آن یافت شود نه این که به آن روی آورده شود. به عنوان یک مدرس فیلم، دانشجویان همیشه به من می گفتند که فیلم ساخته دیوید لینچ یا مثلاً وارنر هرزوگ بازگویی زندگی مسیح یا مثلاً موبی دیک بوده است و پاسخ معمول من این بود: "شاید این تنها بیان خودش است".
اطلس ابری هنوز به یک توضیح نیاز دارد. من می توانم به شما بگویم که این فیلم، شش داستانی را روایت می کند که بین سال های 1849 و 2346 اتفاق افتاده است. هم چنین می توانم بگویم که همان بازیگران در نقش های مختلف با بازی شخصیت هایی از نژداها، جنسیت ها و سنین متفاوت ظاهر می شوند. برخی حتی بشر نیستند؛ بلکه سازنده اند. میتوانم به شما بگویم که ایفای نقش و گریم آن چنان موثر است که برایم هیچ تفاوتی نداشت که دارم تام هنکس، هالی بری یا جیم برادبنت را می بینم. می توانم بگویم که هر بخش، طراحی مجددی از داستان است که در داستان قبلی گنجانده شده و همان علامت مادر زادی در هر دوره زمانی پیدا می شود. این درون مایه ای تکراری است که تمام موجودات زنده به دلیل عطش آزادی به هم ربط داده می شوند. این فیلم اقتباسی از رمانی عشقی به همین نام، نوشته دیوید میچل است که در آن داستان ها به ترتیب زمانی گفته شدند و سپس دوباره از آخر به اول مرور شده اند. ابر اطلس پیوندهایش را از طریق حضور مجدد همان بازیگران در نقش های متفاوت مجسم می کند و عمداً به یک داستان از درون دیگری اشاره می نماید.
حال آیا بر معلوماتتان افزوده شد؟ من منتظر فرصت هستم... حالا می توانیم پاراگرافی طولانی را دنبال کنیم که شخصیت های مختلف بازی شده توسط بازیگران را معرفی و توصیف می کند؛ اما با این همه گیج خواهید شد؛ زیرا بسیاری از اجراها و تغییر قیافه ها چنان زیرکانه و موثرند که قابل تشخصی نیست. می توانم به شما بگویم که به نظر من هالی بری به عنوان گزارشگر تحقیقی اواسط دهه 1970 خوب کار می کند. عقل و خرد تام هنکس به عنوان پیرمرد گوینده داستان ها نیز نفوذ ناپذیر است.
من مایوس میشوم؛ چرا که فکر می کنم مایل به دیدن این فیلم جسورانه و ژرف به کارگردانی لانا واچوفسکی، تام تیکور و اندی واچوفسکی خواهید بود و هرجا بروید که اهل سینما جمع باشند، درباره آن بحث خواهد شد و تئوری های عمیق می شود. یک نفر احتمالا خواهد گفت: "من نمیدانم در آن جهنم چه دیدم". اسامی فروید و جانگ نیز مطرح خواهد شد. حالا از من انتظار دارید پرده از این راز بردارم و معمایی روشن و خوب را به شما تقدیم کنم؟
گاهی کلید یک فیلم می تواند توسط فیلمی دیگر مورد اشاره قرار بگیرد. ما می دانیم که این عنوان به ترسیم های اولیه اشکال و رفتار ابرها اشاره می کند. مدتی پیش فیلمی سوئدی به نام "سیمون و بلوط ها" دیدم که درباره خیال پروری پسر بچه ای بود که پیوند عاطفی شدیدی با یک درخت بلوط داشت. او روی شاخه های درخت دراز می کشید و به خواندن کتاب های تخیلی مشغول می شد. سپس به ابرهای بالای سرش خیره می گشت. زمانی که او کتابی درباره آواره های بیابان می خواند، ابرها شبیه قافله ای خیالی از شترها در اسمان به نظر می رسیدند.
من هیچ گاه از اطلس ابری خسته نشدم. در دومین مرتبه تماشای این فیلم، از هر تلاشی برای کشف پیوندهای منطقی بین بخش ها، داستان ها و شخصیت ها دست کشیدم. آن چه که مهم بود این است که تمام توجهم را معطوف بازی ها کردم. ابرها واقعاً شبیه شترها یا کشتی های بادبانی یا قلعه هایی در اسمان نیستند. آن ها تنها فرایندی طبیعی دارند. بنابراین شاید زندگی مان هم این گونه باشد؛ زیرا ما افکاری داریم که ابرها ندارند. ما خواهان آزادی هستیم و این شکلی است که شخصیت ها در اطلس ابری می گیرند و نشان می دهد که آن ها چگونه برای هدایت افکارمان کوشش می کنند. هر تلاش واقعی و ملموسی برای وادار کردن فیلم به سرد جلوه دادن واقعیت، برای گفتن این است که آن چه معنایی می دهد به بیهودگی تلاش برای ساخت یک پرتقال کوکی است.
اطلس ابری فیلم خوبی است و نشان دهنده ویژگی های جادویی رویاگونه سینما، فرصتی برای بازیگران و جهشی توسط کارگردانانی که خودشان را از بند پیوستگی روایی نجات می دهند، می باشد.
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی