مقاله ها
Cwr.17 - نقد و بررسی فیلم Gladiator توسط راجر ایبرت
- توضیحات
-
تاریخ ایجاد در جمعه, 05 آبان 1391 18:33
-
نوشته شده توسط سروش ممدوحی
-
بازدید: 4359
|
gladiator |
|
گلادیاتور |
|
|
gladiator |
|
اطلاعات فیلم |
تهیه کننده : دیوید فرانزونی
کارگردان : ریدلی اسکات
نویسنده : دیوید فرانزونی
موزیک متن : انجلو بادلامانتی
انتخاب بازیگر: پت گولدن
تدوین : پیترو اسکالیا
ژانر: تاریخی - درام - اکشن
تاریخ نمایش: 5 می 2000 در آمریکا
بودجه : 103 میلیون دلار
فروش در اولین هفته : 34 میلیون دلار
IMDB Rate : 8.4 از 10 از بین 357766 رای . |
بازیگران |
راسل کراو: ماکسیموس
یاکوئین فونیکس: کومدوس
کانی نیلسون : لوسیلا
اولیور رد : پراکسیمو
ریچارد هریس: مارکوس اورلیوس
|
افتخارات و جوایز |
دریافت 5 اسکار
بهترین فیلم
بهترین بازیگر نقش اول مرد(راسل کرو)
بهترین دیزاین
بهترین افکت
بهترین اهنگ
و نامزدی در بیش از 100 جایزه مختلف
و دریافت 49 جایزه از این جوایز |
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره کامل |
|
|
منتقد : راجر ایبرت |
|
مترجم : هما Skyfly |
|
انتخاب نابخردانه در كارگرداني هنري، ساختار «گلادياتور» ريدلي اسكات Ridley Scott را بوجود ميآورد، قالبي كه هيچ تلاشي در آن انجام نشده است. فيلم تيره و مبهم به نظر ميرسد. رنگهاي آن توی گل و لاي ته مانده رنگ و روغن تابلوي نقاشي را دارند و به نظر ميرسد در روزهايي تيره و ترسناك فيلمبرداري شده است.تاريكي و محدود بودن جزئيات در لانگ شاتها به جلوه هاي ويژه كهنه و تيره كمك مي كند (كليزيوم در روم شبيه طرحي در يكي از بازي هاي كامپيوتري به نظر مي رسد) و شخصيت ها باعث خوشايند تماشاچي نميشوند: آنها تلخ، انتقام جو و افسرده هستند. تا پايان اين فيلم طولاني، فقط يك صحنه پيروزي گلادياتوري را با تصوير آسمان آبي ديدم (آسمان آبي در رؤياي خوشبختي هاي دور قهرمان وجود دارد). قهرمان، يك ژنرال اسپانيائي به نام ماكسيموس Maximus محبوب امپراطور در حال مرگ ماركوس اورليوس Marcus Aurelius است. بعد از اينكه ماكسيموس در برابر هجوم بيگانگان مقاومت مي كند، ماركوس او را نجات دهنده روم مي نامد. اما او از سوي پسر ماركوس به مرگ محكوم مي شود، يك رقيب سرسخت به نام كومودوس Commodus (نام او از كلمه لاتين convenient به معناي مناسب گرفته شده كه چنين ذهنيتي را بوجود نمي آورد).
بعد از اينكه ماكسيموس فرار مي كند و همسر و پسرش را كشته شده مي يابد، راه به سوي صحراهاي شمال آفريقا پيدا مي كند و در اينجا به عنوان برده به پروكسيمو Proximo مدير گلادياتورها، فروخته مي شود. هنگامي كه كومودوس در كوششي براي انحراف افكار مردم از گرسنگي و طاعون، تحريم پدر خود را در مورد گلادياتورها در روم برمي دارد، اين ماكسيموس است كه بالاتر مي رود و البته فيلم با نبرد بزرگ به پايان مي رسد.
اين داستان مي توانست سرگرم كننده هم باشد. به تازگي «مهاجمان كشتي گمشده» را دوباره ديدم كه به همين اندازه نابخردانه اما به مراتب سرگرم كننده تر است. «گلادياتور» لذت ندارد. افسردگي را جايگزين شخصيت مي كند و معتقد است كه اگر شخصيت ها تلخ و عبوس باشند، ما توجه نمي كنيم كه چقدر خسته كننده هستند.
كومودوس يكي از امپراطورهاي خودكامه و كج حلق روم است كه در حماسه هاي روم بزرگ شهرت دارد، حماسه هايي كه با اسپارتاكوس خاتمه مي يابد. او مفسده هاي نامعمول هم دارد، مي خواهد كه عاشق خواهر بزرگتر خود لوسیلا Lucilla باشد و پسر او را به عنوان جانشين خود قرار دهد.
ستون اخلاقي داستان به راحتي اداره مي شود. كومودوس مي خواهد كه ديكتاتور باشد اما سنا به رهبري گراكچوس Gracchus در برابر او مي ايستد. سناتورها از او مي خواهند كه براي بخش يوناني نشين شهر، جايي كه طاعون شديدتر است، كانالي درست كند اما كومودوس تصميم بر انجام يك دوره بازي مي گيرد. پروكسيمو با گلادياتورهايش از آفريقا ميرسد، او كه ثابت مي كند شكست ناپذير است و تهديدي براي محبوبيت امپراطور به شمار مي رود. درس اخلاقي: خوب است كه گلادياتورها كشتار كنند و قدرت به سياستمداران برسد.
افراد كليزيوم مثل كشتي گيران حرفه اي عمل مي كنند و وقايع يادآور جنگ هاي مشهور هستند. بعد از اينكه تيم ميزبان شكست مي خورد، كومودوس سردرگم به ژنرال خود مي گويد پيشينه من كمي مبهم است اما بربرها نمي بايست جنگ كارتاژ را از دست بدهند؟ بعد، صداي اعلام كننده شنيده مي شود: «سزار مايل است كه تنها قهرمان شكست ناپذير روم را به ميدان آورد- تيتوس Titus افسانه اي! سكانس هاي نبرد سايه رنگ پريده اي از رفص با شمشير در «Rob Roy» است. به جاي حركاتي كه بتوانيم دنبال كنيم يا استراتژي ستودني، اسكات به نماهاي نزديك تيره و ترسناك اكتفا مي كند. جمعيت فرياد شادي سر مي دهد.
هنگامي كه ماكسيموس در اولين نبرد بزرگ خود پيروز مي شود، تصميم بر عهده كومودوس است كه آيا زنده بماند يا بميرد. جمعيت فرياد مي زند: «زنده! زنده!» و كومودوس در پاسخ به تقاضاي آنها با شست به طرف بالا علامت مي دهد. اين نشان مي دهد كه كومودوس توجهي به آموخته هاي سزاري نداشته چرا كه در آن زمان در كليزيوم شست نزديك به مشت علامت زنده ماندن و شست بازتر به معني مرگ بوده است. خوشبختانه هيچ كس در كليزيوم هم اين موضوع را نمي دانست.
كرو براي نقش ماكسيموس مناسب بود: ريش دارد، كم حرف مي زند و تهديدآميز است. نقش نزديكترين دوست او در ميان گلادياتورها را جيمون هونسو ايفا مي كند. از آنجايي كه بايد كمتر از ماكسيموس حرف بزند اغلب وحشي به نظر مي رسد. نيلسن عمق فيلم را نشان مي دهد و هريس پير، جاكوبي و ريد قابل قبول هستند.
«گلادياتور» براي آنها كه خاطره اي از «اسپارتاكوس» و «بن هور» دارند خوشايند است. اجراي فيلم «تيتوس» به مراتب بهتر از «گلادياتور» و ساختار داستان آن بهتر از فيلمنامه «گلادياتور» است حتي اگر شكسپير تيتوس خود را تنها قهرمان تاريخ روم قرار نمي داد.
با تشکر از سعید عزیز بابت گرافیک
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .
ارسال نظر
ترجمه و پشتیبانی توسط:شرکت جومی