ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.87- نقد و بررسی فیلم Amour توسط راجر ایبرت

 


  Amour   عشق   
 

 

 

 



Amour

 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده : مارگارت منگوز
کارگردان : مایکل هنکه
نویسنده :مایکل هنکه
ژانر: درام ، عاشقانه
تاریخ نمایش: 20 سپتامبر 2012
فیلمبردار: داریوش خنجی
موزیک: 
بودجه: 20 میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: 127 دقیقه
کشور سازنده: اتریش
IMDB Rate :8.1 از 10
بازیگران
امانوئله ریما
ایزابل هیپرت
جان لوئیس ترانگیتانت
ویلیام شیمل
ریتا بلانکو
افتخارات و جوایز
نامزد بهترین فیلم خارحی در اسکار 2013
نامزد بهترین فیلم در اسکار 2013
نامزد بهتین بازیگر زن در اسکار 2013
نامزد بهترین کارگردانی در اسکار 2013
برنده بهترین فیلم خارجی در گلدن گوب و بافتا
و برنده اکثر جوایز فیلم خارجی در جوایز مختلف
بهترین فیلم در جشنواره فیلم کن
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 4 ستاره
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : هما Skyfly  

 

 

alt
صحنه شروع «Amour» مايكل هانكه آتش نشاناني را نشان مي دهد كه وارد آپارتمان مجللي در پاريس مي شوند. نمي دانيم كه چه كسي در آنجا زندگي مي كند، و چيزي هم گفته نمي شود به غير از اينكه يك آتش نشان بيني خود را مي گيرد. در اتاق خواب جسد پير زني كه با گل هاي خشك پوشيده شده پيدا مي شود. 
انسان مي ماند و خاطرات زيباي رنگ و رو رفته. اما اين موضوع براي غريبه ها صدق مي كند، براي مرده ها، براي آتش نشانان. براي زنده ها، مخاطب بودن شگفت انگيز است. يكي ديگر از صحنه هاي ايتدائي اين فيلم از ديدگاه روي صحنه است كه تماشاچيان يك رسيتال پيانو را مي نگرد. ما صحنه را نمي بينيم. موضوع عمل تماشا كردن است. موسيقي احساسي است و تماشاچي قدرشناس، و به نظر مي رسد افراد مي دانند كه چرا اين موسيقي خوب است و چرا آنها آن را دوست دارند. در طول يك عمر آنها اين مزيت را بدست آورده اند كه در جايگاه اين تماشاچي باشند. 
چه چيزي باعث مي شود نظر من به يك زوج مسن در ميان تماشاچيان جلب شود؟ يك كارگردان مي تواند صحنه اي را خلق و ما را مجبور به چگونگي ديدن آن كند اما هانكه در اينجا تعمداً بي طرف است. با اين حال من به اين دو توجه كردم. نقش اين زوج را امانوئل ريوا و ژان لوئيس ترينتيگنانت كه هر دو هشتاد و چند ساله هستند ايفا مي كنند و اگرچه هر دو آنها غول هاي سينماي فرانسه بودند اما نمي توانم بگويم كه آنها را در اين سن تشخيص ندادم. آنچه كه نظر مرا جلب كرد ويژگي هاي خاصي بود: متانت آنها، آرامش دروني و حسي كه آنها متعلق يه يكديگر هستند. 
اين زوج آن و جرج هستند. درمي يابيم كه آنها زندگي خود را به تعليم و اجراي موسيقي گذرانده اند. و بعد متوجه مي شويم كه كنسرت را يك رهبر اركستر جوان (الكساندر ثاراود ) كه قبلاً شاگرد آن بوده، اجرا مي كند. هر دو يا بك حس، زيبائي را به زندگي خود آورده اند.
«Amour» كه سال گذشته برنده جايزه Palm d'Or در كن بوده شاهكار بي نظيز هانكه است كه فيلم هايي چون «Cache» و برنده نخل طلا «The White Ribbon» را در كارنامه دارد. چنين جديت پايدار و ژرف نگري از هانكه انتظار نداريم. برخلاف فيلم مرموزي مثل «Cache» كه هنوز مخاطبان درباره آن بجث مي كنند، اين فيلم ضد اسپويلر است. صحنه اول آن به ما مي گويد كه فيلم چگونه پايان مي پذيرد.
اكنون آن و جرج را سر صبحانه ببينيد. جرج حتي نمي بيند كه آن ماتش برده است. آن جاي ديگري است. صحنه هاي خاص اين سكانس شاهكار هستند. آن برمي گردد، نمي داند كه چيزي اتفاق افتاده اما اتفاق افتاده و تكان او شروع پايان تاريخ مشترك آنهاست. 
در صحنه هايي كه همه فلاش بك صحنه آتش نشانان هستند، آن و جرج را در ديداري از Protégé Alexandre و بعد دختر آنها ايوا (ايزابل خوپرت Isabelle Huppert) را مي بينيم. جرج و آن عشق ريادي نسبت به بكديگر داشتند و اكنون جرج در طي يك سري صحنه ها، فردي از تماشاچيان مي شود و پايان آنچه او و آن ساخته اند و اكنون از دست مي دهند را نگاه مي كند.
ترينتيگنانت و ريوا با جرأت اين نقش ها را گرفتند، نقش هايي كه همه درخشش حرفه اي آنها را كنار مي گذارد (ترينتيگنانت در «A Man and A Woman» و ريوا در «Hiroshima, Mon Amour» ايفاي نقش كرده اند). زيبائي آنها رنگ باخته اما تلالويي از درون دارد. فيلم واقعيت هاي سن، شكست و فروپاشي وجودي را مي پذيرد.
و تماشاي «Amour» ما را به عنوان يك تماشاچي ديگر دعوت مي كند كه اين حقايق را بپذيريم. وقتي (1959)«Hiroshima, Mon Amour» را ديدم جوان و مشتاق و هيجان زده بودم كه يكي از فيلمهاي هنري فرانسوي را ببينم. فيلم به من آموخت كه چيست و من كيستم. اكنون مي بينم كه فيلم، هنرپيشه هايش و مفهوم آن همه ادامه يافته اند و اينكه آتش نشانان سراغ همه ما مي آيند.
حال همه ما سرشار از خوس بيني و اميد هستيم. چرا مي خواهيم چنين فيلمي را ببينيم كه اينچنين درخشان ساخته شده است؟ فكر مي كنم به اين خاطر كه فيلمي مثل «Amour» درسي براي ما دارد كه فقط سينما با قدرت بي پروايش و در جست و خيزش در زمان و با به تصوير كشيدن زندگي، مفهوم تماشاچي ابدي انسان بودن را به ما مي آموزد.

 
alt

با تشکر از علی عزیز برای طراحی بنر 

این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترپایگاه تحلیلی و خبری سینماسنتر نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد.