ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.86- نقد و بررسی فیلم Side Effects توسط راجر ایبرت

 


  Side Effects      
 



Side Effects
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده : گریگوری یاکوبس
کارگردان : استیون سودربرگ

نویسنده :اسکات زد بورنس
ژانر: تریلر ، درام ، جنایی
تاریخ نمایش: 8 فبریه 2013
فیلمبردار: پیتر اندروز
موزیک: توماس نیومن
بودجه: 30 میلیون دلار
فروش: در حال اکران
زمان فیلم: 106 دقیقه
کشور سازنده: هالییود
IMDB Rate : از 10
بازیگران
جود لاو
رونی مارا
کاترین زتا جونز
چنینگ تتوم
ونسا شاو
پولی دارپر
افتخارات و جوایز
-----
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : 3.5 ستاره
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : امیرحسین Backstreetboy  

 


alt


موسیقی فیلم "اثرات جانبی" به ما می‌گوید که با چه فیلمی سر و کار داریم. موسیقی حاوی حسی واقع بینانه و مرموز است. ما با فیلمی با موضوع ارواح و تسخیر شدن افراد طرف هستیم. بدون موسیقی متن "توماس نیومن"، "اثرات جانبی" فیلمی که اکنون شاهد آن هستیم وجود نداشت. 

با زنی به نام "امیلی" (با بازی رونی مارا) رو‌به‌رو هستیم که شوهرش "مارتین" (با بازی چنینگ تاتوم) بعد از چهار سال از زندان آزاد شده است. اتفاقات و زندگی "امیلی" بر وفق مرادش نیست. او را به یک روانپزشک به نام "بنکز" (با بازی جود لا) معرفی می‌کنند. "امیلی" قبلا توسط روانپزشک دیگری به نام "ویکتوریا سیبرت" (با بازی کارتین زتا جونز) تحت درمان بوده، اما "بنکز" معتقد است که "امیلی" با داروی جدید "آبلیکسا" نتایج بهتری خواهد گرفت. کارخانه‌ای که داروی "آبلیکسا" را تولید می‌کند به "بنکز" پنجاه هزار دلار داده تا در مدت زمان طبابت خود، دارو را برایشان آزمایش کند.

 

"بنکز" مشکلاتی دارد. او از بریتانیا به آمریکا مهاجرت کرده و دلیلش را اینگونه توضیح می‌دهد: در بریتانیا هنگامی که به یک دوره روانپزشکی وارد می‌شوید این تفکر در اذهان وجود دارد که رفته رفته ممکن است حالتان بدتر شود، اما در آمریکا اینطور نیست. این طرز تفکر باعث می‌شود که او را مجبور کند تا قرص‌های مختلف تجویز کند.

 

زمانی که "امیلی" داروی "آبلیکسا" را مصرف میکند تغییراتی در رفتارش بوجود می‌آید. مانند زمانی که قتلی را مرتکب میشود، با وجود اینکه کنترل خود را در آن زمان از دست داده و چیزی یادش نمی آید. بعد از قتل "امیلی" را به تیمارستان می‌برند.

 

اصلا چرا "بنکز" دکتر است؟ چرا ازدواجش با شکست مواجه شد؟ او با "ویکتوریا سیبرت" ملاقات می‌کند و به چه علت ناگهان کشمکشی بین آنها بوجود می‌آید؟ "بنکز" خیلی عصبانی است.

 

کاراکترهای دیگری نیز در فیلم وجود دارند: یک پلیس و یک مادر. همیشه موسیقی هست، نه خیلی بلند، اما همیشه وجود دارد. بازی "رونی مارا" قابل قبول است. در سومین نقش اصلی خود، نقش کسی را بازی میکند که کاملا با نقشش در فیلم "دختری با خالکوبی اژدها"، مغایر است. "امیلی" از دنیا، دکتر، داروی آبلیکسا و خودش می‌ترسد.

 

من تشخیص می‌دهم که افسردگی دارد. متخصصین درون فیلم، داروهایی را پیشنهاد می‌دهند که در طول زمان موثر باشند، مانند "اِفِکسور". اما "بنکز" طرفدار داروهایی است که تاثیرات سریعتری داشته باشند. "امیلی" از این وحشت دارد که توسط دکترها "دیوانه" تشخیص داده و به تیمارستان فرستاده شود. "بنکز" اهمیتی به این موضوع نمی‌دهد. شاید داروی دیگری جواب بدهد. در این بین، می‌بینیم که زمان زیادی را با کاراکترهای دیگر فیلم مانند "ویکتوریا"، "همسر سابقش" و همکارانش می‌گذراند. پرونده قتل خبرساز شده و مشتریان "بنکز" پراکنده می‌شوند، زیرا نمی‌خواهد که خبرنگاران آنها را در حال ورود به دفترش ببینند.

 

و در تمام این مدت موسیقی را می‌شنویم. در "اثرات جانبی" بیننده‌ها در گردابی فرو می‌روند. آیا زمانی در فیلم هست که به شک بیفتیم؟ بعضی از مردم با مشاهده 10 دقیقه پایانی فیلم می‌گویند "چه فیلم مزخرفی. "سودربرگ" فیلمش را از آخر به اول ساخته است.

 

در کنفرانس مطبوعاتی، منتقدین فیلم را نپذیرفتند تا زمانی که اوایل فیلم فرا رسید. همانطور که آلفرد هیچکاک گفته: "به هیچ وجه ابتدا را از دست ندهید".

 

"استیو سودربرگ" اعلام کرده که به احتمال 50 درصد، این آخرین فیلمش باشد. خوب این به خودش مربوط است. این فیلم عناصر مختلف فیلمهایش را کنار یکدیگر جمع کرده است. جنایت، س/ک/س، انسان‌های باهوشی که اعمال بی‌پروا انجام می‌دهند، فساد در طبقات بالای اجتماعی. "آبلیکسا" همچنین می‌تواند به عنوان یک عنصر علمی تخیلی تلقی شود.


ویرایش توسط نازنین MISS SAYTA


alt


این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترپایگاه تحلیلی و خبری سینماسنتر نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد