ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.30- نقد و بررسی فیلم The Skin I Live In توسط راجر ایبرت

 

  The Skin I Live In    پوستی که در آن زندگی میکنم   
  alt

The Skin I Live In
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده : اگوستین المادوار
کارگردان : پدرو المادوار
نویسنده : پدرو المادوار
ژانر: درام - کمدی
تاریخ نمایش: 16 می 2011 در جشنواره کن
فیلمبردار: جوس لوئیس الکاین
موزیک: البرتو ایگلسیاس
فروش کلی : 30 میلیون دلار

کشور سازنده: اسپانیا
IMDB Rate : 7.7 از 10 از بین 24750 رای .
بازیگران
انتونی باندراس
اینا انایا
ملیسا پاراداس
ژان کورنت
روبرتو آلامو
افتخارات و جوایز
برنده بهترین فیلم خارجی از جشنواره های مختلف 
به خصوص بافتا
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : هما Skyfly  

 

alt
 
فيلم پدرو آلمودوبار موضوع انحراف جنسيتي را كه از آن انتظار داريم پيچيده مي كند. فيلم آميخته اي از گذشته و حال با انتخاب رنگ هاي درخشان و طراحي لباس هنرمندانه است. آخرين فيلم آلمودوبار «پوستي كه در آن زندگي مي كنم» نااميدكننده نيست، اگرچه معمولاً از تيرگي جنسيت در فيلم هاي آلمودوبار لذت مي برم، اين فيلم انتظارم را برآورده نكرد.
آنچه كه فيلم ارائه مي كند نوع ملايم و شكيل ناگفته هايي است كه فيلم هاي ترسناك كلاسيك دارند مثل دانشمندان ديوانه، اعضاي بدن، انتقام متقابل، گرفتاري هاي شخصي و انتقام پنهان. معمولاً چنين فيلم هايي استعاره پنهاني در خود دارند.
آلمودوبار در اينجا يك نيروي احساسي را حفظ مي كند و اين حس نشان مي دهد كه داستان عجيب او را بايد جدي گرفت. بله دانشمند ديوانه وجود دارد: دكتر رابرت لگارد مشهور و با انگيزه با نيرويي نادر كه آنتونيو باندراس اين نقش را ايفا كرده است. علم، انگيزه رابرت است كه قلب شكسته اش را با آن ترميم كند. او فكر مي كند كه حق خداگونه اي در استفاده از بدن و ذهن ديگران دارد: براي التيام زخمش به قرياني نياز دارد.
فيلم كه شروع مي شود او ورا Vera (النا آيانا Elena Ayana) زيبا را در عمارت بزرگ خود در تولدو اسپانيا زنداني كرده است. ورا همه چيز دارد به جز آزادي. او لباسي به رنگ پوست به تن كرده كه از چانه تا پنجه پاهايش را پوشانده است. او كتاب هاي زياد، برنامه روتين يوگا، خدمات به موقع و همه چيز جز آزادي دارد. ورا بيمار رابرت نيست، زنداني اوست و شايد فكر مي كند دو راه براي آزادي دارد: خودكشي يا اجبار دكتر در عاشق او شدن. ورا آنقدر خودشيفته است كه بداند چقدر زيباست و اغواگري مبارزه اوست.
قطعات گذشته داستان را كنار هم مي چينيم. همسر جوان رابرت در حادثه اتومبيل به شدت مي سوزد. تخصص رابرت پيوند صورت است. (من سه عمل جراحي از نه عمل در تاريخ را انجام داده ام و هيچكدام برايم رضايت بخش نبوده است) فكر كردم ورا همسر اوست اما نه همسر او مرده بود و ورا دزديده شده بود. او ورا را با تلويزيون مداربسته مثل يك اثر هنري تماشا مي كند و به نظر مي رسد كه با استفاده از جراحي پلاستيك زن ايده آلي ساخته است.
جزئيات كلينيكي زيادي علاوه بر كار آزمايشگاه، توليدمثل غيرجنسي، خون خوك زنده و ورقه هاي پوست ساخته شده وجود دارد. بعضي سكانس ها شايد از يك مستند گرفته شده باشد. اين برنامه جراحي در موضوع انحراف جنسيتي جايگذاري شده تا مخاطب در مورد رابرت و آنچه انجام داده بيشتر بداند- مثل هويت مادر و برادر او. فرقي نمي كند آن افراد چه كساني هستند يا اينكه رابرت مي داند يا نه. آلمودوبار فقط موضوع را پررنگ تر مي كند. 
تجاوزي هم وجود دارد كه رابرت آن را نمي فهمد، خدمتكار مسن باوفا ماريلا (ماريسا پاردس Marisa Paredes) كه همه دانشمندان ديوانه به آن نياز دارند، زكا (روبرتو آلامو Roberto Alamo) مردي كه لباس ببر پوشيده، به خانه مي آيد و به ماريلا توضيح مي دهد كه تحت تعقيب است و فقط در زمان كارناوال و در لباس ببر مي تواند در شهر تردد كند. وينست (ژان كورنت Jan Cornet)، كه رابرت او را به دلايل نادرستي ربوده و در زيرزميني زنداني كرده است. 
كارگردانان معدودي مثل آلمودوبار از رنگ ها و به خصوص قرمز با حس شادي بخشي استفاده مي كنند. هر صحنه مي لرزاند. احساس وجود دارد، اما اصالتي ندارد، اگرچه باور مي كنيم كه ورا واقعاً اميدوار است كه دكتر را اغوا كند، احساس دكتر نسبت به او بيشتر روانشناختي به نظر مي رسد تا جنسيتي. دكتر مي خواهد چيزي را ثابت كند. اوج شرارت رابرت در صحنه غيرمنتظره آخر آشكار مي شود، جايي كه درمي يابيم محرك احساسي رابرت تنها شهوت، حسادت يا خشم نيست، او نياز دارد كه با ديگران به مثابه بازيچه هاي علمي رفتار كند.
رابرت يك شخصيت ناسالم است. احساسات ديگران براي او هيچ مفهومي ندارد. آنچه او در فيلم غني آلمودوبار بيان مي كند زيبائي سطحي و عاريتي است اما او خود تا عمق وجود تباه شده است. اين فيلم بايد با بيان آنچه آلمودوبار دقيقاً مي خواهد بگويد مورد نقد قرار گيرد.
 
با تشکر از سعید عزیز بابت تهیه بنر
 
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنترwww.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .