ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.02- نقد و بررسی فیلم Midnight in Paris توسط راجر ایبرت

 

  Midnight in Paris   نیمه شب در پاریس  
 

Midnight in Paris
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده : Stéphane Foenkinos
کارگردان : وودی آلن
نویسنده : وودی آلن
تدوین : Anne Seibel
ژانر: رمنس و کمدی
تاریخ نمایش: 10 June 2011 در آمریکا

فیلمبردار: داریوش خنجی
فروش کلی : 17 میلیون دلار
بودجه: 148 میلیون دلار
کشور سازنده: امریکا (هالییود)
IMDB Rate :8.1 از 10
بازیگران
اوون ویلسون : گیل
راچل مک آدامز : اینز
کورت فولر : جان

 
افتخارات و جوایز
------
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره کامل
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : هما Skyfly  

 

 
حاوي اسپويلر ! نمي­توان « نيمه ­شب در پاريس» را بدون بحث درباره فانتزي دلپذير در قلب اين كمدي جديد وودي آلن مورد بررسي قرار داد. نتايج فستيوال كن مشخص شده اما باز هم مي­توان اين فرصت مناسب را داشت كه راز داستان را با مطالعه نام شخصيت­ها حدس زد: «گرت Gert». يادآور كداميك از ساكنين پاريس است؟ 
فيلم نوعي روياپردازي است. داستان با زوجي كه همراه با والدينشان (پدر و مادر زن) تعطيلات را در پاريس مي­گذرانند آغاز مي­شود. جيل (اوون ويلسون) و اينز (راشل مك­آدامز) عاشق يكديگرند اما شايد آنچه حقيقتاً جيل دوست دارد بهار پاريس است. او يك فيلنامه­نويس هاليوودي است كه هنوز در رؤياي اينست كه روزي رماني بنويسد و به نويسندگان آمريكائي كه روح آنها را در استشمام هر نفس احساس مي­كند چون فيتزجرالد، همينگوي و نيز اسطوره­هاي دهه 1920 پاريس بپيوندد . جيل مي­خواهد در پاريس زندگي كند. اينز مايل است در حومه شهري در آمريكا جايي كه افراد طبقات بالاي اجتماعي ساكن هستند، اقامت داشته باشد مانند پدر و مادرش. جيل از هر كافه كه شايد زماني همينگوي يك بار آنجا بوده معني شاعرانه­اي استنباط مي­كند. اينز دوست دارد خريد كند. يك شب، جيل گم مي­شود و روي پلكان كليسايي مي­نشيند، نيمه شب ناقوس بزرگ به صدا در مي­آيد و يك پژو بزرگ قديمي با يك عده شب­زنده­دار از راه مي­رسد. آنها از او دعوت مي­كنند كه به جمع آنان ملحق شود. اسكات و زلدا فيتزجرالد هم بين آنها هستند. وودي آلن براي توضيح اين جادو تلاشي نمي­كند. لزومي ندارد و نيازي نيست كه ما هم باور كنيم اين واقعيت است يا خيال. مهم نيست. جيل به مسير ديگري متمايل مي­شود و خود را دوره جاز و اسطوره­هاي آن زمان مي­يابد. رمان او قرار بود درباره مردي باشد كه به يك فروشگاه قديمي فرار مي­كند و اكنون اينجا زمان و مكاني است كه او هميشه آرزوي آن را داشته است. بعضي تماشاچيان ممكن است تأثير خاصي از «نيمه شب در پاريس» بگيرند. اين تماشاچيان گروهي هستند كه با فيتزجرالد، همينگوي، گرترود استاين و آليس ب. توكلاس و نيز هنرمنداني چون پيكاسو، دالي، كول پورتر، مان راي، لوئي بونوئل و تام اليوت آشناني دارند. آلن بعضي آشنائي­ها را با نسل آنها فرض مي­كند اما بعضي از بينندگان سردر گم مي­شوند چراكه سواد فرهنگي در فيلم ديگر ضرورتي ندارد و بعضي ممكن است تحت تأثير زيادي قرار بگيرند. زلدا زيبا است، اسكات عاشق اوست و اين عشق براي او شگون ندارد. همينگوي با جملات رسمي صحبت مي­كند. وودي آلن بايد وقت زيادي را صرف نوشتن اين فيلمنامه كرده باشد. البته جيل، شخصيت وودي (تقريباً در همه فيلم­هاي آلن چنين شخصيتي وجود دارد) و روياي او، آرزويي برآورده شده و جذاب است. يكي از صحنه­هاي جالب برگشت زمان در اين فيلم جايي است كه جيل با بونوئل همراه است. جيل به او پيشنهادي براي يك فيلم مي­دهد: گروهي از مهمانان براي شام دور هم نشسته­اند، بعد از اتمام غذا، آنها با شگفتي تمام درمي­يابند كه قادر به ترك منزل نيستند. بونوئل مي­پرسد: چرا نمي­توانند؟ و جيل توضيح مي­دهد: «خب نمي­تونن» و بونوئل مي­گويد كه اين هيچ حسي را به وي القا نمي­كند. اگر ايده داستاني و شايد نام بونوئل زنگي را به صدا درنياورند، احتمالاً اين صحنه ارتباطي با تماشاچي برقرار نمي­كند اما آلن به خوبي از اين موضوع آگاه است و سعي دارد فيلم را براي هر بيننده­اي زيبا ارائه دهد. اوون ويلسون كليد جذابيت فيلم است. اوست كه جيل را در ستايش قهرمانان دهه 1920 اش صادق و مشتاق مي­كند. جيل نمي­تواند تصور كند كه او با همه اين افراد ملاقات مي­كند و آنها با او مهربان هستند – اگرچه در آن زمان آنها هنوز خود را اسطوره نمي­دانند. آنها نويسندگان جواني مانند جيل هستند. يكي ديگر از مهره­هاي باارزش فيلم كتي بيت است. او هم شبيه گرترود استاين است: يك امريكائي اهل عمل، مهربان و صبور كه بو مي­كشد و استعدادها را مي­يابد. او خود را به عنوان يك مهره به خوبي تجسم مي­كند. آدريانا هم هست، او كه قبلاً مورد علاقه براك و موديگلياني بوده و اكنون عاشق پيكاسو است و شايد هم به زودي به جيل علاقمند شود. در مقايسه با عشاق قبلي، جيل تواضع خوشايندي دارد. در اين ضمن، زندگي در زمان حال جريان دارد، با عروس آينده جيل و پدر و مادر همسري كه از او بابت عيبت­هاي هر شب دلخور هستند. و داستان ديگري در اين سفر بين گذشته و آينده وجود دارد كه نشان مي­دهد حسرت عناصر خود را با يك حركت تغيير مي­دهد. «نيمه شب در پاريس» چهل و يكمين فيلم وودي آلن است. او خود نويسندگي فيلم­ها را بر عهده دارد و با لطافت طبع و جذابيت فيلم­هايش را كارگرداني مي­كند. او را مي­توان گنجي براي سينما دانست. «نيمه شب در پاريس» كارآزموده­هاي خسته فستيوال كن را نيز تحت تأثير قرار داده است. چه با آن ارتباط برقرار بكنيم و چه اين ارتباط برقرار نشود، چيزي در آن وجود ندارد كه فيلم را نپسنديم. «نيمه شب در پاريس» فيلمي براي همه است.
 
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنتر www.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .