ترجمه نقدهای منتقدین جهان

Cwr.01- نقد و بررسی فیلم Super 8 توسط راجر ایبرت

 

  Super 8   سوپر 8  
 

Super 8
 
اطلاعات فیلم
تهیه کننده :جی جی آبرامز – استیون اسپیلبرگ
کارگردان : جی جی آبرامز
نویسنده : جی جی آبرامز
موزیک متن : Michael Giacchino 
تدوین : Maryann Brandon
ژانر: رازآلود
تاریخ نمایش: 10 June 2011 در آمریکا

فیلمبردار: لری فونگ
فروش کلی : 250 میلیون دلار
بودجه: 50 میلیون دلار
کشور سازنده: امریکا (هالییود)

IMDB Rate :7.8 از 10
بازیگران
Joel Courtney : در نقش جو لمب
Kyle Chandler : در نقش جکسون لمب
Elle Fanning : در نقش آلیس دینارد

 
افتخارات و جوایز
------
امتیاز راجر ایبرت از 4ستاره : ستاره کامل
 
  منتقد : راجر ایبرت   مترجم : هما Skyfly  
 
 

 
سوپر 8 با آسمان­هاي پر رمز و راز شبانگاهي ، با كودكاني كه اطراف شهر با دوچرخه مسابقه مي­دهند و با پرتوهاي درخشان در هوا مشخصات فيلم­هاي اوليه اسپيلبرگ را دارد. قهرمانان جوان آن با معمايي برخورد و سعي مي­كنند خود با آن مواجه شوند. اينجا شهري در اوهايو است كه تجربه حوادث ترسناك دارد، احساس مي­كنيم بين The Goonies و يك فيلم sci-fi دهه 1950 قرار گرفته­ايم.
استيون اسپيلبرگ فيلم را ساخته و كارگردان آن جي.جي آبرامز است كه قبل از «مأموريت غيرممكن 3» در سال 2006 ، «Star Trek» در سال 2009 و ساخت مجموعه تلويزيوني لاست، نقش­هاي سطح پايين فيلم­هاي اوليه اسپيلبرگ را كار كرده بود. آنچه كه آنها در اينجا به آن پرداخته­اند بيرون كشيدن معصوميت يك E.T ضمن معرفي جلوه­هاي ويژه بيشتر است. در واقع در اينجا دو فيلم وجود دارد، يكي درباره دنياي كودكان و ديگري درباره انتظارات مخاطب. سوپر 8 يك زندگي زيبا را به تصوير مي­كشد تا زماني كه داستان دوم فرمان را به دست مي­گيرد.
داستان در دهه 1970 و با قهرمان 12 ساله جو لامب (جوئل كورتني) كه به دوستش چارلز (رايلي گريث) كمك مي­كند كه يك فيلم هشت ميليمتري در مورد زامبي­ها براي فستيوال فيلم محلي بسازند. البته اين فيلم بايد در خفا ساخته شود، چراكه والدين آنها را منع خواهند كرد. مبهوت داستان­هاي اين كارگردانان جوان مي­شويم (و بدون شك اسپيلبرگ)، آنها لوكيشن­ها را پيدا مي­كنند، لباس­ها را طراحي مي­كنند و خيلي جدي گريم زامبي را بكار مي­برند.
در اين فيلم آليس (الي فانينگ) 14 ساله آنها را همراهي مي­كند. او نه تنها نقش مادر زامبي را دارد بلكه مي­تواند اتومبيل پدرش را بردارد و آنها را براي فيلمبرداري شبانه به ايستگاه فطار محلي ببرد.
وقتي كه فطار مي­رسد، چارلز فرياد مي­زند: اكشن! و جو و آليس سعي مي­كنند ديالوگ آماده شده را اجرا كنند. سپس يك كاميون ظاهر مي­شود كه به طرف قطار با سرعت در حركت است. قطار در مسير تصادف، اتومبيل­ها را به هر سو پرتاب مي­كند. مانند حادثه هواپيما در «آگاهي»، سكانس اكشن هيجان­انگيزي است.
حادثه شومي رخ مي­دهد، اما بهتر است چيزي درباره آن نگوئيم. بخشي از لذت فيلم شيوه مقابله با اين اتفاقات بد است. مثلاً سگ جو ناپديد مي­شود. او اعلاني روي صفحه اعلانات مي­چسباند. مي­بينيم كه سگ­هاي بسياري ناپديد شده­اند. نقشه­اي از محلي كه سگ­هاي گمشده در آنجا پيدا شده­اند وجود دارد. نقطه­ها حلقه­اي دور شهر را نشان مي­دهند. همه سگ­ها از شهر مي­گريزند. اين صحنه يادآور "The Thing" 1952 است هنگامي كه دانشمندان پيرامون شيئي در قطب جنوب ايستاده­اند و دوربين هوارد هاوكس برمي­گردد، مي­بينيم كه آنها در يك دايره قرار دارند.
در اين ضمن، عوامل انساني وارد بازي مي­شوند. در فاصله كوتاهي قبل از آن مادر جو در يك تصادف كشته شده و. او سوگوار مادرش است. پدرش كلانتر جك لمب (كايل چاندلر) سرد و افسرده شده است. جو به آليس نزديك مي­شود كه دو سال از او بزرگتر و با او مهربان است. كمك كردن جو به آليس براي گريم زامبي صحنه بسيار تأثيرگذاري است.
لازمه چنين فيلم­هايي اينست كه بزرگسالان در آن حضور پررنگي نداشته باشند. كودكان كاملاً با موضوع درگير مي­شوند اما بزرگترها به كندي اتفاقات عجيب را تشخيص مي­دهند. در اينجا، معما در محموله­هاي اتومبيل در قطار و حضور ناگهاني نيروي هوائي آمريكا و افراد شهر متمركز مي­شود. اگر از فيلم آن را متوجه نشويم ، از عوامل ديگر قبل از آن به اين نتيجه خواهيم رسيد: مسئولين سعي در پنهان كردن چيزي رعب­آور دارند و كودكان در موقعيت مواجهه با آن قرار مي­گيرند.
در ادامه «سوپر 8»، هيجان بيشتر مي­شود. مثل اينست كه يكي از فيلم­هاي قديمي اسپيلبرگ را ببينيم. ارتباط كليدي آليس و پدر دردسر آفرينش لوئيس (رون الدارد) به يك چزخش مستبدانه تبديل مي­شود. پدر جو به نظر مي­رسد با لازمه­هاي موضوع در نوسان است. تهديد با جلوه­هاي ويژه نامفهوم و غيرقابل قبولي انجام شده است. داستان­هاي انساني و خطر به دام افتادگي را مطلوب­تر هستند.
با همه اينها، «سوپر 8» يك فيلم فوق­العاده است، يك نوستالژي براي من و شيوه­اي كه فيلم مي­سازم . آبرامز با نوجوانان به ملايمت و مهرباني رفتار مي­كند و دوربين را براي برانگيختن احساسات بكار مي­گيرد. 
وي به خصوص كار خوبي در مورد جو، آليس، چارلز و دوستانشان و به ويزه كري (رايان لي) انجام داده است. كري كودكي است كه هميشه با كبريت و وسائل آتش­بازي، بازي مي­كند و هميشه كودكاني مثل او در مدرسه هستند. تعليق فيلم ستودني است.
 
این نقد و ترجمه تحت کپی رایت سایت سینماسنتر منتشر شده است . لذا هر گونه کپی برداری از این مطالب بدون اجازه نویسنده و سایت سینماسنتر www.cinemacenter.ir نقض آشکار قوانین کپی رایت محسوب می گردد .